به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق
شیشه ای دارم که گلبازی کند با سنگ عشق
راز پنهان عندلیب باغ رسوایی مباد
رنگ بر رخساره ما بشکفد نیرنگ عشق
رتبه عاشق بلند از پایه افتادگی است
خاکساری سایبان گردید بر اورنگ عشق
پاک بینی را غبارم درس حیرت می دهد
دارم از آیینه دل در نظر فرهنگ عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...2شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 3شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 4شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 5شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...6شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...7شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 8شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...9شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 10شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 11شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 12شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 13شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 14شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 15شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 16شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 17شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...18شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 19شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 20شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 21شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 22شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 23شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 24شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...25شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...26شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 27شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...28شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 29شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 30شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...31شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 32شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 33شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 34شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...35شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 36شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 37شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 38شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...39شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 40شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 41شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 42شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...43شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...44شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 45شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...46شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 47شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...48شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 49شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 50شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 51شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 52شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 53شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 54شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 55شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 56شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 57شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 58شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...59شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...60شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 61شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 62شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 63شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...64شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...65شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 66شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 67شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 68شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 69شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...70شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 71شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...72شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 73شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 74شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...75شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...76شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...77شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 78شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...79شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...80شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 81شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 82شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 83شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...84شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 85شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 86شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 87شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 88شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 89شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 90شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 91شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 92شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...93شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 94شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 95شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 96شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 97شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...98شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 99شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 100شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 101شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 102شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 103شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 104شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 105شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 106شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 107شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 108شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...109شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...110شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 111شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 112شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...113شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...114شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 115شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 116شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...117شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 118شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 119شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...120شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...121شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 122شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 123شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 124شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 125شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 126شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 127شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 128شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 129شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 130شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...131شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...132شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 133شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 134شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 135شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 136شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...137شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 138شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 139شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 140شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 141شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 142شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...143شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 144شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 145شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 146شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 147شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 148شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 149شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 150شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 151شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 152شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 153شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 154شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 155شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 156شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...157شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 158شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 159شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 160شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 161شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 162شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 163شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 164شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 165شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ