به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز
که از عکس زمین شد آسمان سبز
به صحرا گردباد تشنه لب را
رطوبت کرد چون سرو روان سبز
رقم زد خامه ای گر وصف گلشن
چو برگ بید گردیدش زبان سبز
ز فیض لطف عام ابر نیسان
چو موج سبزه شد ریگ روان سبز
اسیر عشق را چون جوهر تیغ
شود در سینه غمهای نهان سبز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 2شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 3شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 4شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...5شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...6شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 7شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 8شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 9شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 10شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 11شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 12شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 13شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 14شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 15شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...16شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 17شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 18شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 19شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 20شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 21شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...22شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 23شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...24شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...25شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 26شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 27شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 28شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...29شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 30شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...31شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 32شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 33شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 34شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...35شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...36شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 37شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...38شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 39شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 40شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 41شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 42شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 43شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 44شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 45شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 46شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...47شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 48شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 49شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 50شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 51شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 52شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 53شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...54شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...55شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 56شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...57شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 58شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 59شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...60شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 61شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 62شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 63شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...64شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 65شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 66شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 67شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...68شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 69شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 70شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 71شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...72شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...73شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 74شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...75شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 76شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...77شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 78شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 79شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 80شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 81شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 82شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 83شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 84شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 85شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 86شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 87شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...88شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...89شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 90شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 91شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 92شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...93شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...94شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 95شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 96شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 97شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 98شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...99شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 100شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...101شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 102شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 103شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...104شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...105شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...106شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 107شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...108شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...109شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 110شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 111شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 112شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...113شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 114شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 115شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 116شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 117شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 118شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 119شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 120شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 121شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...122شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 123شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 124شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 125شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 126شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...127شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 128شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 129شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 130شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 131شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 132شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 133شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 134شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 135شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 136شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 137شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...138شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...139شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 140شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 141شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...142شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...143شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 144شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 145شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...146شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 147شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 148شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...149شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...150شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 151شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 152شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 153شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 154شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 155شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 156شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 157شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 158شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 159شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...160شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...161شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 162شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 163شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 164شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 165شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...166شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 167شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 168شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 169شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 170شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 171شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...172شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 173شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 174شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 175شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 176شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 177شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 178شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 179شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 180شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 181شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 182شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 183شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 184شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 185شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...186شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 187شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 188شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 189شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 190شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 191شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 192شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 193شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 194شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ