به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

داردم شوق تو بیتاب سفر
شمع بزمم شده مهتاب سفر
بستر راحت من سیماب است
در وطن برده مرا خواب سفر
شوق خضر ره و من باد صبا
بی سر انجامیم اسباب سفر
در ره تفرقه دل چو غبار
هست جمعیت من باب سفر
برده شوق وطنم از ره و من
داده ام خانه به سیلاب سفر
دارم آرام ز بی آرامی
شده بیتابی من تاب سفر
سر به نقش قدمی دارد اسیر
می کند سجده به محراب سفر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 2شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 3شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 4شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 5شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 6شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 7شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 8شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 9شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 10شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 11شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 12شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...13شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 14شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 15شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 16شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...17شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...18شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 19شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 20شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 21شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 22شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 23شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 24شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 25شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 26شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 27شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...28شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 29شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 30شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 31شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 32شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 33شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...34شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 35شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...36شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...37شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 38شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 39شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 40شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...41شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 42شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...43شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 44شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 45شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 46شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...47شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...48شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 49شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...50شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 51شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 52شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 53شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 54شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 55شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 56شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 57شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 58شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...59شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 60شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 61شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 62شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 63شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 64شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 65شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...66شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...67شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 68شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...69شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 70شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 71شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...72شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 73شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 74شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 75شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...76شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 77شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 78شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 79شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...80شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 81شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 82شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 83شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...84شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...85شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 86شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...87شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 88شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...89شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 90شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 91شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 92شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 93شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 94شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 95شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 96شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 97شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 98شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 99شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...100شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...101شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 102شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 103شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 104شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...105شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...106شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 107شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 108شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 109شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 110شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...111شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 112شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...113شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 114شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 115شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...116شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...117شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...118شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 119شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...120شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...121شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 122شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 123شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 124شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...125شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 126شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 127شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 128شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 129شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 130شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 131شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 132شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 133شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...134شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 135شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 136شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 137شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 138شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...139شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 140شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 141شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 142شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 143شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 144شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 145شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 146شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 147شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 148شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 149شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...150شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...151شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 152شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 153شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...154شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...155شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 156شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 157شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...158شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 159شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 160شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...161شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...162شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 163شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 164شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 165شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 166شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 167شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 168شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 169شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 170شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 171شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...172شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...173شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 174شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 175شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 176شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 177شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...178شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 179شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 180شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 181شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 182شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 183شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...184شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 185شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 186شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 187شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 188شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 189شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 190شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 191شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 192شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 193شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 194شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 195شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 196شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 197شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...198شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 199شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 200شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 201شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 202شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 203شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 204شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 205شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 206شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ