به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاجزان چون نام غیرت می برند
جوهر از شمشیر نصرت می برند
تحفه رنگ آمیزی خجلت بس است
گر به درگاه شفاعت می برند
در تحمل بیقراری بیشتر
صبرکیشان عرض طاقت می برند
دل به غارت داده سربازان عشق
رنگ از روی نصیحت می برند
داد از این وحشی نگاهان کز فسون
خویش را از یاد الفت می برند
صرفه در جولان بیباکانه نیست
خاکساران پی به عزت می برند
حال ما گر قدسیان دانند اسیر
دل زهم در وقت فرصت می برند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 2شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 3شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 4شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...5شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 6شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 7شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 8شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 9شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...10شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 11شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 12شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 13شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 14شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 15شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 16شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 17شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 18شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 19شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 20شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 21شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 22شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 23شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...24شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 25شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...26شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 27شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 28شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 29شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 30شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...31شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...32شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 33شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 34شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 35شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...36شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...37شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...38شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 39شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 40شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...41شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 42شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 43شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 44شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...45شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 46شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 47شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 48شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 49شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 50شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 51شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 52شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 53شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 54شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 55شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 56شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 57شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 58شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 59شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 60شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 61شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...62شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 63شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...64شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 65شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 66شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...67شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 68شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 69شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 70شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 71شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 72شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 73شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 74شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 75شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...76شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 77شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...78شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...79شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 80شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 81شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 82شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 83شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 84شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 85شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 86شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 87شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 88شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 89شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 90شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 91شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...92شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 93شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 94شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 95شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...96شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...97شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 98شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 99شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 100شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 101شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 102شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 103شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 104شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 105شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 106شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...107شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 108شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 109شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 110شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 111شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 112شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...113شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 114شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...115شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...116شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 117شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 118شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 119شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...120شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 121شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...122شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 123شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 124شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 125شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...126شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...127شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 128شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...129شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 130شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 131شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 132شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 133شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 134شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 135شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 136شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 137شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...138شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 139شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 140شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 141شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 142شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 143شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 144شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...145شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...146شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 147شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...148شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 149شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 150شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...151شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 152شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 153شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 154شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...155شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 156شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 157شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 158شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...159شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 160شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 161شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 162شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...163شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...164شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 165شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...166شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 167شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...168شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 169شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 170شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 171شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 172شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 173شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 174شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 175شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 176شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 177شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 178شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...179شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...180شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 181شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 182شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 183شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...184شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...185شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 186شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 187شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 188شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 189شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...190شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 191شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...192شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 193شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 194شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...195شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...196شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...197شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 198شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...199شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...200شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 201شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 202شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 203شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...204شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 205شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 206شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 207شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 208شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 209شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 210شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 211شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 212شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...213شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 214شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 215شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 216شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 217شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...218شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 219شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 220شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 221شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 222شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 223شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 224شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 225شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 226شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 227شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 228شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...229شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...230شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 231شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 232شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...233شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...234شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 235شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 236شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...237شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 238شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 239شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...240شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...241شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 242شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 243شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 244شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 245شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 246شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 247شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 248شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 249شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 250شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...251شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...252شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 253شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 254شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 255شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 256شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...257شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 258شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 259شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 260شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 261شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 262شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...263شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 264شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 265شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 266شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 267شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 268شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 269شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 270شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 271شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 272شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 273شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 274شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 275شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 276شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...277شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 278شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 279شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 280شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 281شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 282شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 283شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 284شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 285شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ