به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر سر و کار کسی با دل نبود
اینقدرها کارها مشکل نبود
گرد مجنون کی ز صحرا می نشست
نقش پای ناقه گر محمل نبود
قاصد آوارگی تا می رسید
گرد ما در دامن منزل نبود
خضر خود می داند وعمر دراز
ما چه می کردیم اگر قاتل نبود
یاد ایام گرفتاری اسیر
بیقراری از دلم غافل نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...2شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 3شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 4شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 5شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 6شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...7شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...8شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 9شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 10شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 11شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...12شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...13شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...14شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 15شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 16شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...17شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 18شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 19شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 20شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...21شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 22شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 23شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 24شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 25شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 26شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 27شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 28شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 29شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 30شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 31شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 32شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 33شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 34شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 35شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 36شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 37شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...38شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 39شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...40شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 41شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 42شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...43شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 44شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 45شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 46شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 47شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 48شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 49شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 50شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 51شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...52شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 53شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...54شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...55شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 56شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 57شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 58شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 59شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 60شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 61شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 62شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 63شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 64شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 65شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 66شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 67شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...68شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 69شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 70شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 71شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...72شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...73شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 74شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 75شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 76شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 77شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 78شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 79شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 80شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 81شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 82شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...83شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 84شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 85شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 86شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 87شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 88شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...89شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 90شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...91شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...92شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 93شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 94شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 95شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...96شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 97شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...98شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 99شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 100شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 101شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...102شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...103شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 104شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...105شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 106شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 107شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 108شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 109شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 110شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 111شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 112شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 113شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...114شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 115شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 116شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 117شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 118شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 119شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 120شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...121شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...122شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 123شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...124شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 125شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 126شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...127شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 128شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 129شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 130شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...131شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 132شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 133شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 134شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...135شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 136شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 137شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 138شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...139شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...140شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 141شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...142شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 143شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...144شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 145شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 146شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 147شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 148شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 149شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 150شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 151شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 152شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 153شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 154شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...155شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...156شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 157شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 158شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 159شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...160شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...161شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 162شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 163شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 164شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 165شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...166شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 167شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...168شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 169شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 170شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...171شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...172شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...173شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 174شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...175شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...176شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 177شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 178شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 179شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...180شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 181شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 182شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 183شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 184شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 185شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 186شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 187شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 188شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...189شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 190شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 191شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 192شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 193شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...194شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 195شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 196شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 197شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 198شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 199شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 200شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 201شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 202شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 203شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 204شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...205شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...206شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 207شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 208شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...209شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...210شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 211شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 212شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...213شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 214شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 215شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...216شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...217شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 218شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 219شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 220شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 221شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 222شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 223شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 224شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 225شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 226شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...227شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...228شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 229شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 230شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 231شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 232شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...233شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 234شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 235شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 236شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 237شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 238شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...239شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 240شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 241شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 242شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 243شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 244شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 245شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 246شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 247شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 248شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 249شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 250شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 251شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 252شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...253شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 254شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 255شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 256شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 257شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 258شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 259شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 260شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 261شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ