به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود

2180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود
معلوم ما نشد که تبسم چکاره بود
هر غم که آمد از دل ما بینوا برفت
خوان خلیل ما جگر پاره پاره بود
پیش از جنون در آتش دل می گداختیم
شغل غم تو پیشرو استخاره بود
پستی ندید مرتبه عشق من اسیر
داغم همیشه آینه دار ستاره بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 2شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 3شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...4شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...5شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 6شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 7شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 8شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...9شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...10شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...11شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 12شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 13شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...14شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 15شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 16شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 17شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...18شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 19شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 20شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 21شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 22شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 23شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 24شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 25شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 26شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 27شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 28شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 29شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 30شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 31شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 32شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 33شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 34شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...35شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 36شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...37شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 38شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 39شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...40شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 41شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 42شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 43شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 44شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 45شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 46شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 47شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 48شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...49شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 50شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...51شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...52شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 53شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 54شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 55شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 56شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 57شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 58شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 59شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 60شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 61شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 62شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 63شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 64شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...65شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 66شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 67شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 68شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...69شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...70شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 71شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 72شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 73شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 74شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 75شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 76شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 77شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 78شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 79شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...80شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 81شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 82شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 83شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 84شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 85شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...86شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 87شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...88شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...89شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 90شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 91شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 92شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...93شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 94شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...95شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 96شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 97شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 98شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...99شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...100شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 101شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...102شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 103شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 104شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 105شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 106شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 107شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 108شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 109شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 110شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...111شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 112شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 113شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 114شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 115شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 116شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 117شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...118شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...119شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 120شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...121شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 122شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 123شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...124شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 125شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 126شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 127شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...128شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 129شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 130شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 131شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...132شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 133شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 134شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 135شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...136شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...137شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 138شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...139شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 140شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...141شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 142شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 143شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 144شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 145شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 146شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 147شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 148شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 149شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 150شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 151شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...152شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...153شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 154شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 155شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 156شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...157شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...158شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 159شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 160شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 161شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 162شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...163شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 164شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...165شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 166شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 167شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...168شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...169شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...170شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 171شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...172شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...173شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 174شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 175شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 176شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...177شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 178شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 179شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 180شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 181شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 182شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 183شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 184شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 185شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...186شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 187شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 188شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 189شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 190شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...191شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 192شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 193شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 194شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 195شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 196شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 197شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 198شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 199شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 200شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 201شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...202شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...203شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 204شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 205شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...206شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...207شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 208شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 209شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...210شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 211شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 212شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...213شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...214شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 215شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 216شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 217شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 218شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 219شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 220شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 221شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 222شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 223شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...224شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...225شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 226شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 227شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 228شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 229شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...230شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 231شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 232شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 233شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 234شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 235شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...236شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 237شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 238شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 239شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 240شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 241شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 242شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 243شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 244شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 245شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 246شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 247شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 248شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 249شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...250شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 251شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 252شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 253شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 254شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 255شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 256شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 257شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 258شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ