به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هرکجا مست حیا آن بت طناز رود
جلوه طاوس شود در قدم ناز رود
در تپیدن غرض از مرغ دل آزادی نیست
می کند سعی از خاطر پرواز رود
نرسد تا به سر رشته گره وا نشود
از شکفتن دل عاشق به عدم باز رود
سرشوقم همه جا در قدم راهنماست
می رود گریه من هر قدر آواز رود
حرف ناگفتنیی نذر شنیدن دارم
قاصدی کو که به آتشکده راز رود
دل ما گر ز رهایی شود آزاد اسیر
سفر دام و قفس را به یک انداز رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...2شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 3شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 4شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 5شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...6شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...7شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...8شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 9شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 10شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...11شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 12شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 13شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 14شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...15شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 16شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 17شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 18شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 19شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 20شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 21شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 22شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 23شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 24شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 25شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 26شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 27شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 28شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 29شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 30شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 31شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...32شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 33شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...34شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 35شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 36شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...37شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 38شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 39شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 40شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 41شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 42شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 43شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 44شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 45شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...46شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 47شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...48شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...49شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 50شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 51شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 52شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 53شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 54شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 55شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 56شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 57شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 58شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 59شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 60شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 61شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...62شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 63شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 64شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 65شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...66شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...67شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 68شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 69شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 70شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 71شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 72شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 73شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 74شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 75شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 76شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...77شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 78شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 79شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 80شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 81شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 82شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...83شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 84شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...85شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...86شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 87شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 88شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 89شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...90شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 91شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...92شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 93شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 94شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 95شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...96شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...97شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 98شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...99شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 100شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 101شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 102شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 103شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 104شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 105شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 106شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 107شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...108شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 109شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 110شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 111شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 112شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 113شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 114شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...115شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...116شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 117شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...118شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 119شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 120شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...121شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 122شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 123شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 124شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...125شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 126شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 127شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 128شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...129شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 130شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 131شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 132شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...133شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...134شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 135شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...136شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 137شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...138شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 139شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 140شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 141شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 142شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 143شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 144شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 145شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 146شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 147شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 148شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...149شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...150شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 151شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 152شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 153شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...154شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...155شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 156شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 157شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 158شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 159شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...160شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 161شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...162شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 163شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 164شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...165شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...166شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...167شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 168شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...169شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...170شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 171شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 172شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 173شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...174شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 175شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 176شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 177شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 178شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 179شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 180شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 181شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 182شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...183شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 184شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 185شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 186شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 187شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...188شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 189شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 190شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 191شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 192شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 193شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 194شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 195شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 196شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 197شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 198شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...199شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...200شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 201شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 202شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...203شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...204شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 205شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 206شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...207شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 208شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 209شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...210شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...211شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 212شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 213شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 214شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 215شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 216شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 217شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 218شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 219شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 220شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...221شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...222شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 223شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 224شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 225شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 226شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...227شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 228شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 229شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 230شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 231شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 232شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...233شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 234شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 235شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 236شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 237شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 238شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 239شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 240شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 241شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 242شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 243شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 244شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 245شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 246شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...247شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 248شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 249شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 250شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 251شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 252شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 253شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 254شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 255شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ