به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند
طره ات آشفتگی را دام سنبل می کند
می کنی مستانه سیر باغ و می سوزم ز رشک
سایه هر برگ را شوق بلبل می کند
بسکه از چشم سیاهش دیده ام بیگانگی
می کند گر لطف پندارم تغافل می کند
شعله بر خاشاک چون افتد شود خود بیقرار
عشق بیتاب است اگر عاشق تحمل می کند
طفل مکتبخانه ناز است چشم او اسیر
خامه مژگان به کف مشق تغافل می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 2شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 3شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 4شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 5شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 6شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 7شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 8شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 9شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...10شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 11شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...12شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 13شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 14شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 15شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 16شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...17شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...18شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 19شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 20شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 21شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...22شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...23شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...24شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 25شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 26شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...27شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 28شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 29شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 30شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...31شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 32شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 33شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 34شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 35شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 36شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 37شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 38شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 39شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 40شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 41شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 42شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 43شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 44شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 45شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 46شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 47شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...48شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 49شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...50شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 51شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 52شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...53شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 54شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 55شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 56شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 57شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 58شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 59شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 60شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 61شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...62شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 63شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...64شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...65شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 66شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 67شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 68شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 69شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 70شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 71شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 72شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 73شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 74شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 75شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 76شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 77شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...78شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 79شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 80شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 81شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...82شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...83شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 84شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 85شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 86شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 87شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 88شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 89شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 90شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 91شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 92شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...93شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 94شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 95شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 96شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 97شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 98شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...99شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 100شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...101شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...102شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 103شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 104شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 105شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...106شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 107شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...108شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 109شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 110شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 111شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...112شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...113شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 114شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...115شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 116شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 117شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 118شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 119شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 120شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 121شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 122شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 123شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...124شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 125شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 126شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 127شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 128شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 129شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 130شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...131شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...132شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 133شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...134شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 135شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 136شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...137شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 138شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 139شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 140شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...141شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 142شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 143شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 144شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...145شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 146شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 147شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 148شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...149شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...150شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 151شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...152شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 153شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...154شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 155شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 156شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 157شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 158شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 159شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 160شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 161شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 162شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 163شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 164شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...165شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...166شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 167شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 168شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 169شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...170شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...171شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 172شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 173شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 174شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 175شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...176شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 177شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...178شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 179شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 180شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...181شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...182شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...183شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 184شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...185شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...186شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 187شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 188شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 189شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...190شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 191شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 192شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 193شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 194شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 195شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 196شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 197شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 198شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...199شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 200شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 201شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 202شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 203شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...204شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 205شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 206شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 207شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 208شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 209شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 210شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 211شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 212شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 213شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 214شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...215شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...216شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 217شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 218شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...219شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...220شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 221شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 222شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...223شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 224شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 225شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...226شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...227شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 228شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 229شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 230شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 231شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 232شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 233شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 234شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 235شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 236شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...237شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...238شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 239شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 240شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 241شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 242شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...243شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 244شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 245شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 246شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 247شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 248شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...249شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 250شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 251شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 252شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 253شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 254شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 255شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 256شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 257شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 258شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 259شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 260شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 261شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 262شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...263شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 264شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 265شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 266شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 267شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 268شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 269شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 270شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 271شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ