به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در دلم یاد یار می گذرد
از خزانم بهار می گذرد
مژه های دراز می بینم
از دل بیقرار می گذرد
شیشه می چه طالعی دارد
چار فصلش بهار می گذرد
نگهی می کنی نمی دانی
چه به دلهای زار می گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 2شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 3شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 4شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 5شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 6شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 7شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 8شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 9شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 10شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 11شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...12شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...13شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...14شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 15شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...16شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 17شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...18شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...19شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 20شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 21شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 22شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 23شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...24شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 25شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...26شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 27شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 28شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 29شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 30شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 31شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...32شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 33شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...34شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 35شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 36شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 37شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 38شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 39شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...40شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...41شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...42شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...43شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 44شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 45شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 46شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 47شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 48شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...49شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 50شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 51شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...52شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...53شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...54شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 55شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...56شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...57شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...58شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 59شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 60شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 61شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 62شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 63شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...64شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 65شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 66شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 67شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 68شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...69شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 70شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 71شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 72شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 73شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 74شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 75شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 76شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 77شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 78شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 79شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 80شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 81شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 82شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...83شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 84شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...85شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 86شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 87شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 88شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 89شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...90شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...91شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 92شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 93شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 94شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...95شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...96شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...97شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 98شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 99شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...100شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 101شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 102شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 103شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...104شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 105شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 106شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 107شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 108شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 109شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 110شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 111شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 112شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 113شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 114شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 115شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 116شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 117شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 118شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 119شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 120شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...121شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 122شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...123شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 124شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 125شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...126شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 127شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 128شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 129شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 130شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 131شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 132شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 133شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 134شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...135شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 136شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...137شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...138شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 139شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 140شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 141شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 142شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 143شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 144شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 145شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 146شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 147شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 148شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 149شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 150شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...151شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 152شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 153شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 154شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...155شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...156شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 157شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 158شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 159شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 160شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 161شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 162شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 163شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 164شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 165شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...166شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 167شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 168شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 169شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 170شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 171شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...172شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 173شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...174شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...175شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 176شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 177شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 178شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...179شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 180شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...181شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 182شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 183شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 184شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...185شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...186شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 187شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...188شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 189شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 190شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 191شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 192شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 193شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 194شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 195شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 196شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...197شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 198شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 199شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 200شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 201شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 202شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 203شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...204شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...205شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 206شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...207شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 208شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 209شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...210شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 211شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 212شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 213شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...214شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 215شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 216شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 217شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...218شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 219شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 220شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 221شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...222شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...223شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 224شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...225شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 226شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...227شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 228شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 229شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 230شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 231شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 232شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 233شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 234شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 235شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 236شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 237شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...238شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...239شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 240شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 241شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 242شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...243شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...244شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 245شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 246شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 247شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 248شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...249شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 250شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...251شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 252شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 253شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...254شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...255شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...256شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 257شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...258شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...259شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 260شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 261شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 262شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...263شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 264شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 265شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 266شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 267شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 268شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 269شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 270شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 271شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...272شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 273شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 274شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 275شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 276شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...277شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 278شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 279شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 280شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 281شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 282شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 283شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 284شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 285شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 286شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 287شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...288شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...289شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 290شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 291شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...292شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...293شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 294شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 295شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...296شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 297شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 298شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...299شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...300شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 301شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 302شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 303شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 304شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 305شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 306شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 307شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 308شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 309شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...310شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...311شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 312شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 313شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 314شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 315شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...316شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 317شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 318شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 319شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 320شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 321شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...322شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 323شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 324شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 325شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 326شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 327شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 328شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 329شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 330شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 331شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 332شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 333شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 334شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 335شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...336شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 337شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 338شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 339شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 340شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 341شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 342شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 343شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 344شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ