به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد

1870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیوانه تو بار محبت نمی کشد
آواره تو منت الفت نمی کشد
نی خار خار هستی و نی ذوق نیستی
دارم دلی که منت حسرت نمی کشد
گفتن حکایتی و خموشی روایتی
دردی است درد عشق که طاقت نمی کشد
عاشق که پی نبرد به بیگانگی اسیر
وصلش به کام و کام به فرصت نمی کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 2شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 3شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 4شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 5شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 6شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...7شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...8شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...9شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...10شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 11شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 12شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 13شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 14شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 15شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...16شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 17شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 18شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...19شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...20شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...21شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 22شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...23شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...24شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...25شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 26شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 27شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 28شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 29شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 30شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...31شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 32شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 33شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 34شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 35شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...36شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 37شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 38شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 39شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 40شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 41شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 42شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 43شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 44شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 45شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 46شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 47شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 48شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 49شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...50شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 51شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...52شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 53شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 54شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 55شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 56شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...57شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...58شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 59شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 60شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 61شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...62شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...63شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...64شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 65شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 66شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...67شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 68شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 69شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 70شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...71شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 72شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 73شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 74شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 75شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 76شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 77شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 78شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 79شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 80شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 81شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 82شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 83شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 84شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 85شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 86شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 87شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...88شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 89شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...90شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 91شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 92شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...93شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 94شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 95شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 96شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 97شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 98شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 99شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 100شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 101شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...102شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 103شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...104شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...105شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 106شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 107شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 108شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 109شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 110شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 111شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 112شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 113شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 114شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 115شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 116شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 117شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...118شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 119شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 120شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 121شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...122شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...123شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 124شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 125شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 126شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 127شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 128شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 129شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 130شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 131شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 132شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...133شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 134شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 135شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 136شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 137شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 138شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...139شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 140شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...141شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...142شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 143شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 144شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 145شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...146شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 147شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...148شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 149شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 150شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 151شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...152شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...153شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 154شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...155شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 156شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 157شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 158شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 159شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 160شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 161شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 162شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 163شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...164شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 165شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 166شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 167شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 168شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 169شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 170شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...171شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...172شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 173شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...174شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 175شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 176شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...177شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 178شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 179شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 180شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...181شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 182شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 183شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 184شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...185شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 186شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 187شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 188شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...189شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...190شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 191شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...192شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 193شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...194شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 195شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 196شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 197شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 198شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 199شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 200شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 201شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 202شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 203شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 204شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...205شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...206شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 207شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 208شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 209شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...210شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...211شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 212شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 213شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 214شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 215شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...216شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 217شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...218شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 219شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 220شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...221شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...222شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...223شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 224شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...225شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...226شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 227شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 228شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 229شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...230شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 231شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 232شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 233شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 234شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 235شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 236شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 237شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 238شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...239شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 240شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 241شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 242شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 243شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...244شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 245شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 246شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 247شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 248شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 249شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 250شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 251شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 252شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 253شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 254شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...255شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...256شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 257شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 258شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...259شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...260شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 261شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 262شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...263شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 264شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 265شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...266شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...267شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 268شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 269شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 270شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 271شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 272شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 273شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 274شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 275شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 276شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...277شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...278شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 279شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 280شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 281شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 282شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...283شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 284شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 285شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 286شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 287شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 288شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...289شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 290شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 291شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 292شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 293شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 294شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 295شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 296شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 297شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 298شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 299شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 300شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 301شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 302شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...303شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 304شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 305شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 306شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 307شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 308شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 309شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 310شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 311شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ