به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه شد

1980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه شد
در جوانی حال ایام جوانی را چه شد
من نمی نالم ز شرم اما کرم را سجده ای
رحم استغنا و عجز ناتوانی را چه شد
باده می نوشیم اما نشئه ای در کار نیست
شادمانی هست درد شادمانی را چه شد
مو به موی عالمی از وحشتم در آتش است
دوست معذور است و دشمن مهربانی را چه شد
یک سخن با محرم و بیگانه می گویم اسیر
مهربانی از شما نامهربانی را چه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...2شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...3شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 4شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 5شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 6شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 7شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 8شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...9شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 10شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 11شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...12شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...13شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...14شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 15شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...16شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...17شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...18شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 19شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 20شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 21شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 22شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 23شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...24شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 25شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 26شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 27شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 28شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...29شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 30شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 31شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 32شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 33شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 34شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 35شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 36شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 37شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 38شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 39شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 40شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 41شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 42شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...43شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 44شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...45شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 46شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 47شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 48شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 49شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...50شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...51شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 52شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 53شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 54شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...55شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...56شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...57شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 58شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 59شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...60شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 61شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 62شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 63شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...64شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 65شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 66شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 67شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 68شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 69شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 70شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 71شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 72شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 73شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 74شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 75شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 76شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 77شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 78شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 79شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 80شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...81شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 82شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...83شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 84شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 85شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...86شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 87شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 88شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 89شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 90شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 91شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 92شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 93شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 94شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...95شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 96شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...97شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...98شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 99شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 100شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 101شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 102شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 103شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 104شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 105شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 106شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 107شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 108شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 109شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 110شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...111شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 112شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 113شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 114شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...115شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...116شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 117شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 118شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 119شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 120شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 121شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 122شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 123شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 124شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 125شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...126شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 127شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 128شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 129شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 130شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 131شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...132شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 133شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...134شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...135شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 136شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 137شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 138شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...139شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 140شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...141شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 142شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 143شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 144شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...145شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...146شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 147شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...148شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 149شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 150شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 151شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 152شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 153شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 154شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 155شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 156شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...157شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 158شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 159شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 160شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 161شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 162شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 163شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...164شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...165شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 166شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...167شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 168شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 169شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...170شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 171شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 172شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 173شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...174شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 175شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 176شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 177شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...178شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 179شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 180شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 181شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...182شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...183شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 184شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...185شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 186شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...187شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 188شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 189شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 190شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 191شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 192شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 193شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 194شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 195شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 196شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 197شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...198شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...199شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 200شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 201شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 202شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...203شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...204شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 205شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 206شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 207شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 208شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...209شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 210شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...211شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 212شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 213شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...214شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...215شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...216شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 217شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...218شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...219شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 220شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 221شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 222شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...223شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 224شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 225شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 226شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 227شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 228شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 229شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 230شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 231شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...232شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 233شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 234شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 235شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 236شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...237شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 238شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 239شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 240شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 241شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 242شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 243شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 244شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 245شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 246شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 247شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...248شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...249شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 250شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 251شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...252شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...253شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 254شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 255شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...256شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 257شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 258شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...259شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...260شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 261شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 262شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 263شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 264شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 265شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 266شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 267شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 268شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 269شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...270شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...271شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 272شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 273شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 274شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 275شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...276شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 277شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 278شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 279شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 280شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 281شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...282شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 283شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 284شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 285شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 286شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 287شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 288شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 289شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 290شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 291شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 292شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 293شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 294شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 295شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...296شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 297شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 298شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 299شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 300شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 301شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 302شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 303شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 304شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ