به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد
که در بزمش دل هر ذره با خورشید می رقصد
شراب بی محابای عدم کیفیتی دارد
که جام از جوش مستی در کف جمشید می رقصد
چنان اجزای هستی در هوای او به رقص آمد
که صد مطلب روایی با دل نومید می رقصد
بهار می پرست آمد گل هنگامه ها رنگین
خروش ابر می خواند هوای بید می رقصد
نبیند چشم بد گویش چه صبح است این چه شام است این
گل خورشید می خندد هلال عید می رقصد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...2شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 3شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 4شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 5شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 6شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 7شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...8شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 9شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 10شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...11شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...12شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...13شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 14شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...15شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...16شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...17شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 18شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 19شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 20شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 21شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 22شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...23شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 24شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 25شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 26شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 27شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...28شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 29شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 30شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 31شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 32شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 33شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 34شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 35شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 36شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 37شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 38شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 39شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 40شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 41شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...42شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 43شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...44شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 45شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 46شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 47شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 48شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...49شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...50شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 51شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 52شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 53شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...54شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...55شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...56شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 57شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 58شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...59شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 60شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 61شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 62شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...63شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 64شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 65شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 66شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 67شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 68شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 69شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 70شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 71شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 72شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 73شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 74شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 75شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 76شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 77شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 78شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 79شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...80شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 81شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...82شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 83شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 84شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...85شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 86شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 87شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 88شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 89شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 90شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 91شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 92شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 93شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...94شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 95شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...96شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...97شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 98شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 99شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 100شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 101شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 102شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 103شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 104شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 105شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 106شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 107شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 108شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 109شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...110شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 111شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 112شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 113شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...114شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...115شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 116شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 117شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 118شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 119شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 120شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 121شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 122شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 123شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 124شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...125شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 126شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 127شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 128شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 129شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 130شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...131شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 132شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...133شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...134شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 135شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 136شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 137شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...138شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 139شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...140شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 141شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 142شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 143شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...144شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...145شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 146شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...147شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 148شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 149شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 150شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 151شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 152شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 153شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 154شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 155شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...156شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 157شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 158شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 159شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 160شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 161شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 162شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...163شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...164شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 165شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...166شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 167شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 168شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...169شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 170شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 171شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 172شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...173شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 174شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 175شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 176شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...177شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 178شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 179شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 180شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...181شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...182شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 183شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...184شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 185شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...186شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 187شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 188شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 189شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 190شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 191شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 192شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 193شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 194شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 195شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 196شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...197شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...198شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 199شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 200شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 201شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...202شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...203شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 204شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 205شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 206شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 207شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...208شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 209شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...210شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 211شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 212شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...213شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...214شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...215شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 216شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...217شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...218شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 219شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 220شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 221شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...222شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 223شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 224شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 225شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 226شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 227شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 228شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 229شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 230شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...231شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 232شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 233شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 234شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 235شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...236شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 237شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 238شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 239شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 240شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 241شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 242شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 243شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 244شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 245شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 246شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...247شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...248شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 249شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 250شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...251شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...252شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 253شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 254شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...255شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 256شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 257شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...258شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...259شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 260شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 261شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 262شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 263شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 264شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 265شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 266شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 267شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 268شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...269شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...270شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 271شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 272شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 273شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 274شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...275شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 276شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 277شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 278شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 279شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 280شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...281شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 282شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 283شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 284شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 285شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 286شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 287شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 288شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 289شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 290شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 291شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 292شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 293شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 294شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...295شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 296شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 297شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 298شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 299شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 300شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 301شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 302شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 303شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ