به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گریبان رشک گلشن می توان کرد
گل چاکی به دامن می توان کرد
بنازم انتقام سینه صافی
چها با جان دشمن می توان کرد
چمن پیرا ندانم جلوه کیست
گل ناچیده خرمن می توان کرد
به کشتی رام یک دل می توان بود
تماشای رمیدن می توان کرد
گداز حیرتم کامل عیار است
مرا در ساغر من می توان کرد؟
غبارم کرد اسیر آن گردش چشم
طواف مشهد من می توان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 2شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 3شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 4شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 5شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 6شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...7شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...8شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...9شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 10شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...11شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 12شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...13شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...14شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 15شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 16شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 17شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 18شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...19شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 20شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...21شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 22شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 23شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 24شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 25شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 26شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...27شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 28شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...29شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 30شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 31شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 32شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 33شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 34شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...35شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...36شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...37شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...38شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 39شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 40شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 41شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 42شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 43شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...44شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 45شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 46شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...47شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...48شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...49شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 50شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...51شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...52شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...53شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 54شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 55شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 56شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 57شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 58شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...59شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 60شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 61شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 62شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 63شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...64شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 65شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 66شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 67شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 68شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 69شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 70شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 71شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 72شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 73شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 74شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 75شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 76شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 77شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...78شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 79شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...80شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 81شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 82شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 83شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 84شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...85شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...86شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 87شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 88شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 89شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...90شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...91شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...92شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 93شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 94شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...95شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 96شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 97شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 98شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...99شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 100شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 101شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 102شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 103شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 104شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 105شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 106شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 107شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 108شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 109شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 110شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 111شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 112شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 113شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 114شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 115شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...116شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 117شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...118شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 119شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 120شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...121شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 122شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 123شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 124شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 125شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 126شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 127شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 128شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 129شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...130شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 131شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...132شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...133شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 134شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 135شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 136شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 137شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 138شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 139شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 140شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 141شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 142شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 143شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 144شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 145شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...146شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 147شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 148شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 149شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...150شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...151شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 152شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 153شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 154شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 155شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 156شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 157شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 158شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 159شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 160شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...161شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 162شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 163شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 164شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 165شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 166شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...167شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 168شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...169شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...170شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 171شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 172شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 173شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...174شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 175شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...176شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 177شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 178شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 179شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...180شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...181شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 182شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...183شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 184شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 185شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 186شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 187شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 188شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 189شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 190شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 191شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...192شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 193شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 194شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 195شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 196شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 197شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 198شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...199شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...200شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 201شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...202شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 203شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 204شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...205شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 206شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 207شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 208شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...209شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 210شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 211شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 212شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...213شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 214شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 215شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 216شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...217شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...218شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 219شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...220شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 221شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...222شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 223شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 224شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 225شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 226شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 227شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 228شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 229شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 230شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 231شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 232شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...233شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...234شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 235شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 236شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 237شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...238شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...239شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 240شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 241شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 242شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 243شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...244شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 245شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...246شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 247شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 248شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...249شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...250شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...251شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 252شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...253شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...254شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 255شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 256شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 257شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...258شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 259شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 260شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 261شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 262شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 263شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 264شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 265شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 266شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...267شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 268شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 269شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 270شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 271شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...272شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 273شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 274شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 275شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 276شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 277شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 278شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 279شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 280شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 281شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 282شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...283شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...284شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 285شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 286شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...287شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...288شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 289شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 290شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...291شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 292شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 293شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...294شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...295شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 296شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 297شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 298شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 299شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 300شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 301شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 302شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 303شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 304شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...305شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...306شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 307شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 308شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 309شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 310شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...311شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 312شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 313شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 314شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 315شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 316شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...317شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 318شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 319شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 320شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 321شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 322شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 323شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 324شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 325شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 326شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 327شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 328شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 329شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 330شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...331شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 332شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 333شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 334شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 335شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 336شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 337شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 338شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 339شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ