به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد
اگر در خواب باشد روی مطلب دیدنی دارد
دل دریا دو نیم است از امید و بیم پنداری
ز جذر و مد نفس دزدیدنی بالیدنی دارد
ز شمع وگل بلای گریه رنج خنده می پرسی
گدا از بیزبانی هم غلط پرسیدنی دارد
نگشتی بوی گلشن دود گلخن می توانی شد
به هر رنگی که باشد در جهان گردیدنی دارد
به هر عنوان تسلی می دهد دل را اسیر او
خیال گریه چون زور آورد خندیدنی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 2شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 3شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 4شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 5شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...6شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 7شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 8شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 9شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...10شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 11شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 12شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 13شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 14شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 15شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 16شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...17شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...18شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...19شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 20شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 21شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...22شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...23شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...24شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 25شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 26شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 27شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 28شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 29شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 30شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 31شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 32شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 33شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 34شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 35شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...36شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...37شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...38شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 39شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...40شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 41شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...42شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...43شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 44شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 45شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 46شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 47شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...48شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 49شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...50شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 51شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 52شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 53شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 54شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 55شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...56شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 57شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...58شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 59شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 60شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 61شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 62شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 63شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...64شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...65شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...66شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...67شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 68شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 69شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 70شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 71شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 72شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...73شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 74شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 75شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...76شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...77شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...78شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 79شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...80شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...81شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...82شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 83شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 84شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 85شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 86شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 87شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...88شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 89شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 90شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 91شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 92شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...93شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 94شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 95شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 96شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 97شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 98شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 99شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 100شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 101شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 102شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 103شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 104شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 105شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 106شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...107شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 108شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...109شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 110شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 111شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 112شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 113شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...114شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...115شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 116شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 117شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 118شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...119شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...120شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...121شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 122شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 123شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...124شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 125شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 126شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 127شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...128شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 129شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 130شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 131شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 132شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 133شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 134شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 135شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 136شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 137شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 138شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 139شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 140شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 141شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 142شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 143شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 144شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...145شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 146شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...147شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 148شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 149شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...150شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 151شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 152شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 153شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 154شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 155شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 156شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 157شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 158شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...159شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 160شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...161شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...162شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 163شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 164شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 165شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 166شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 167شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 168شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 169شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 170شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 171شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 172شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 173شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 174شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...175شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 176شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 177شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 178شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...179شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...180شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 181شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 182شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 183شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 184شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 185شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 186شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 187شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 188شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 189شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...190شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 191شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 192شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 193شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 194شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 195شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...196شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 197شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...198شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...199شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 200شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 201شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 202شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...203شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 204شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...205شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 206شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 207شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 208شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...209شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...210شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 211شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...212شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 213شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 214شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 215شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 216شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 217شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 218شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 219شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 220شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...221شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 222شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 223شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 224شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 225شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 226شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 227شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...228شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...229شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 230شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...231شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 232شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 233شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...234شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 235شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 236شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 237شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...238شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 239شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 240شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 241شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...242شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 243شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 244شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 245شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...246شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...247شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 248شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...249شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 250شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...251شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 252شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 253شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 254شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 255شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 256شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 257شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 258شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 259شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 260شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 261شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...262شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...263شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 264شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 265شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 266شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...267شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...268شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 269شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 270شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 271شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 272شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...273شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 274شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...275شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 276شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 277شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...278شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...279شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...280شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 281شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...282شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...283شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 284شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 285شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 286شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...287شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 288شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 289شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 290شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 291شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 292شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 293شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 294شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 295شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...296شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 297شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 298شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 299شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 300شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...301شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 302شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 303شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 304شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 305شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 306شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 307شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 308شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 309شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 310شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 311شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...312شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...313شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 314شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 315شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...316شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...317شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 318شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 319شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...320شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 321شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 322شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...323شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...324شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 325شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 326شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 327شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 328شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 329شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 330شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 331شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 332شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 333شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...334شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...335شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 336شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 337شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 338شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 339شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...340شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 341شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 342شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 343شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 344شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 345شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...346شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 347شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 348شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 349شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 350شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 351شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 352شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 353شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 354شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 355شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 356شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 357شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 358شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 359شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...360شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 361شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 362شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 363شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 364شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 365شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 366شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 367شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 368شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ