به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رنگی که حسن از دل نومید می برد
عشق از برای آینه دید می برد
زاهد که دوزخ از دمش افسرده خاطر است
نام بهشت را به چه امید می برد
هرکس به قدر بار سبکبار می شود
دنیا پرست حسرت جاوید می برد
سامان نشتر از دل ما کم نمی شود
این قطره نم ز چشمه خورشید می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 2شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 3شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 4شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...5شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...6شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...7شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 8شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 9شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...10شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...11شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...12شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 13شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 14شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 15شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 16شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 17شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 18شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 19شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 20شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 21شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 22شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 23شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...24شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...25شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...26شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 27شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...28شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 29شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...30شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...31شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 32شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 33شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 34شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 35شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...36شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 37شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...38شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 39شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 40شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 41شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 42شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 43شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...44شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 45شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...46شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 47شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 48شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 49شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 50شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 51شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...52شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...53شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...54شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...55شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 56شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 57شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 58شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 59شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 60شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...61شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 62شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 63شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...64شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...65شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...66شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 67شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...68شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...69شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...70شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 71شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 72شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 73شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 74شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 75شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...76شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 77شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 78شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 79شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 80شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...81شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 82شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 83شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 84شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 85شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 86شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 87شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 88شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 89شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 90شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 91شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 92شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 93شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 94شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...95شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 96شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...97شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 98شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 99شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 100شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 101شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...102شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...103شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 104شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 105شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 106شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...107شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...108شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...109شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 110شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 111شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...112شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 113شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 114شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 115شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...116شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 117شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 118شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 119شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 120شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 121شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 122شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 123شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 124شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 125شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 126شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 127شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 128شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 129شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 130شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 131شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 132شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...133شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 134شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...135شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 136شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 137شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...138شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 139شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 140شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 141شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 142شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 143شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 144شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 145شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 146شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...147شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 148شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...149شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...150شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 151شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 152شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 153شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 154شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 155شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 156شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 157شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 158شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 159شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 160شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 161شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 162شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...163شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 164شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 165شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 166شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...167شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...168شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 169شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 170شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 171شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 172شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 173شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 174شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 175شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 176شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 177شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...178شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 179شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 180شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 181شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 182شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 183شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...184شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 185شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...186شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...187شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 188شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 189شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 190شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...191شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 192شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...193شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 194شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 195شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 196شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...197شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...198شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 199شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...200شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 201شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 202شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 203شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 204شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 205شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 206شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 207شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 208شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...209شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 210شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 211شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 212شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 213شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 214شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 215شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...216شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...217شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 218شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...219شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 220شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 221شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...222شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 223شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 224شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 225شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...226شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 227شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 228شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 229شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...230شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 231شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 232شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 233شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...234شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...235شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 236شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...237شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 238شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...239شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 240شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 241شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 242شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 243شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 244شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 245شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 246شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 247شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 248شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 249شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...250شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...251شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 252شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 253شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 254شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...255شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...256شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 257شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 258شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 259شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 260شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...261شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 262شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...263شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 264شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 265شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...266شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...267شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...268شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 269شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...270شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...271شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 272شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 273شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 274شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...275شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 276شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 277شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 278شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 279شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 280شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 281شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 282شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 283شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...284شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 285شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 286شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 287شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 288شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...289شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 290شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 291شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 292شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 293شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 294شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 295شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 296شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 297شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 298شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 299شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...300شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...301شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 302شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 303شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...304شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...305شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 306شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 307شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...308شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 309شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 310شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...311شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...312شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 313شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 314شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 315شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 316شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 317شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 318شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 319شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 320شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 321شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...322شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...323شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 324شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 325شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 326شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 327شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...328شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 329شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 330شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 331شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 332شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 333شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...334شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 335شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 336شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 337شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 338شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 339شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 340شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 341شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 342شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 343شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 344شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 345شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 346شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 347شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...348شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 349شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 350شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 351شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 352شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 353شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 354شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 355شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 356شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ