به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد

1870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد
در این بهار که هر خوشه خرمنی دارد
حجاب دردسر یار می کشد ستم است
گل بهار تماشا نچیدنی دارد
مباد حوصله گلستان غبار شود
دلم ذخیره غافل شکفتنی دارد
نصیحتی ز صبا گوش کرده ام که مپرس
نگفتنی است حدیثی که گفتنی دارد
دل اسیر شود گوش هوش اگر داند
که هر ادای نگفتن شنفتنی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 2شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 3شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 4شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...5شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 6شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 7شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 8شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...9شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 10شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 11شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 12شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 13شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 14شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 15شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...16شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...17شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...18شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 19شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 20شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...21شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...22شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...23شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 24شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 25شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 26شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 27شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 28شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 29شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 30شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 31شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 32شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 33شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 34شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...35شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...36شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...37شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 38شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...39شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 40شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...41شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...42شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 43شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 44شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 45شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 46شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...47شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 48شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...49شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 50شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 51شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 52شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 53شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 54شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...55شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 56شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...57شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 58شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 59شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 60شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 61شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 62شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...63شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...64شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...65شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...66شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 67شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 68شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 69شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 70شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 71شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...72شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 73شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 74شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...75شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...76شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...77شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 78شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...79شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...80شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...81شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 82شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 83شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 84شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 85شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 86شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...87شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 88شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 89شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 90شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 91شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...92شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 93شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 94شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 95شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 96شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 97شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 98شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 99شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 100شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 101شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 102شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 103شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 104شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 105شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...106شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 107شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...108شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 109شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 110شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 111شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 112شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...113شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...114شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 115شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 116شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 117شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...118شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...119شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...120شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 121شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 122شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...123شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 124شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 125شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 126شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...127شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 128شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 129شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 130شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 131شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 132شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 133شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 134شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 135شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 136شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 137شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 138شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 139شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 140شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 141شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 142شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 143شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...144شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 145شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...146شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 147شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 148شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...149شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 150شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 151شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 152شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 153شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 154شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 155شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 156شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 157شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...158شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 159شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...160شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...161شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 162شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 163شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 164شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 165شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 166شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 167شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 168شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 169شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 170شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 171شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 172شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 173شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...174شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 175شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 176شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 177شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...178شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...179شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 180شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 181شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 182شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 183شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 184شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 185شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 186شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 187شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 188شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...189شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 190شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 191شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 192شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 193شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 194شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...195شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 196شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...197شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...198شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 199شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 200شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 201شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...202شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 203شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...204شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 205شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 206شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 207شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...208شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...209شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 210شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...211شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 212شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 213شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 214شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 215شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 216شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 217شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 218شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 219شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...220شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 221شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 222شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 223شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 224شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 225شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 226شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...227شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...228شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 229شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...230شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 231شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 232شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...233شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 234شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 235شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 236شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...237شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 238شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 239شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 240شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...241شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 242شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 243شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 244شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...245شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...246شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 247شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...248شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 249شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...250شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 251شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 252شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 253شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 254شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 255شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 256شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 257شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 258شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 259شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 260شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...261شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...262شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 263شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 264شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 265شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...266شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...267شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 268شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 269شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 270شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 271شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...272شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 273شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...274شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 275شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 276شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...277شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...278شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...279شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 280شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...281شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...282شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 283شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 284شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 285شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...286شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 287شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 288شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 289شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 290شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 291شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 292شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 293شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 294شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...295شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 296شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 297شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 298شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 299شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...300شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 301شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 302شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 303شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 304شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 305شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 306شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 307شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 308شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 309شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 310شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...311شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...312شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 313شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 314شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...315شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...316شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 317شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 318شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...319شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 320شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 321شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...322شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...323شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 324شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 325شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 326شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 327شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 328شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 329شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 330شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 331شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 332شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...333شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...334شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 335شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 336شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 337شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 338شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...339شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 340شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 341شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 342شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 343شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 344شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...345شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 346شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 347شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 348شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 349شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 350شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 351شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 352شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 353شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 354شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 355شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 356شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 357شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 358شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...359شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 360شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 361شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 362شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 363شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 364شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 365شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 366شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 367شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ