به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر دل شکند مهرت از او دور نگردد
خورشید شود ذره و بی نور نگردد
زخمی که بد آموز نمکریزی اشک است
خرسند به صد خنده ناسور نگردد
غم بسته به بازوی دلم حرز شکستن
کز گرمی بسیار تو مغرور نگردد
با اینهمه بیگانگی از جذب محبت
یک لحظه خیالش ز دلم دور نگردد
در مجلس غم راه ندارد دل عاشق
ماتمزده در انجمن سور نگردد
شد مست اسیر از می بیرحمی ساقی
امید چنان است که مخمور نگردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...2شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 3شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 4شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 5شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 6شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 7شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...8شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...9شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 10شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 11شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 12شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 13شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...14شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...15شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...16شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 17شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 18شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 19شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 20شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 21شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 22شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 23شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 24شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...25شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...26شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 27شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 28شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...29شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...30شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 31شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...32شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 33شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 34شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...35شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 36شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...37شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 38شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...39شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 40شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 41شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 42شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 43شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 44شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 45شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 46شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 47شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...48شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 49شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 50شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 51شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...52شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 53شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 54شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...55شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 56شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 57شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...58شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 59شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 60شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 61شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 62شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 63شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 64شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...65شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 66شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 67شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...68شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 69شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 70شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 71شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 72شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...73شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 74شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 75شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 76شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...77شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 78شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 79شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 80شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 81شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 82شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 83شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...84شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...85شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...86شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 87شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 88شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...89شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...90شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...91شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 92شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 93شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 94شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 95شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 96شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 97شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 98شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 99شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 100شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 101شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 102شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...103شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...104شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...105شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 106شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...107شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 108شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...109شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...110شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 111شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 112شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 113شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 114شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...115شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 116شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...117شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 118شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 119شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 120شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 121شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 122شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...123شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 124شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...125شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 126شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 127شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 128شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 129شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 130شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...131شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...132شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...133شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...134شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 135شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 136شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 137شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 138شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 139شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...140شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 141شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 142شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...143شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...144شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...145شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 146شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...147شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...148شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...149شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 150شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 151شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 152شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 153شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 154شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...155شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 156شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 157شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 158شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 159شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...160شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 161شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 162شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 163شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 164شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 165شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 166شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 167شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 168شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 169شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 170شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 171شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 172شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 173شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...174شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 175شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...176شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 177شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 178شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 179شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 180شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...181شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...182شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 183شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 184شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 185شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...186شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...187شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...188شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 189شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 190شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...191شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 192شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 193شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 194شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...195شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 196شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 197شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 198شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 199شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 200شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 201شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 202شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 203شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 204شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 205شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 206شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 207شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 208شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 209شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 210شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 211شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...212شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 213شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...214شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 215شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 216شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...217شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 218شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 219شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 220شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 221شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 222شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 223شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 224شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 225شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...226شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 227شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...228شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...229شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 230شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 231شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 232شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 233شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 234شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 235شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 236شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 237شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 238شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 239شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 240شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 241شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...242شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 243شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 244شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 245شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...246شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...247شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 248شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 249شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 250شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 251شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 252شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 253شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 254شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 255شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 256شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...257شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 258شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 259شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 260شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 261شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 262شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...263شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 264شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...265شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...266شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 267شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 268شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 269شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...270شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 271شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...272شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 273شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 274شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 275شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...276شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...277شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 278شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...279شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 280شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 281شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 282شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 283شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 284شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 285شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 286شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 287شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...288شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 289شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 290شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 291شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 292شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 293شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 294شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...295شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...296شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 297شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...298شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 299شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 300شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...301شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 302شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 303شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 304شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...305شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 306شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 307شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 308شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...309شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 310شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 311شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 312شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...313شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...314شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 315شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...316شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 317شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...318شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 319شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 320شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 321شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 322شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 323شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 324شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 325شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 326شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 327شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 328شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...329شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...330شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 331شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 332شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 333شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...334شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...335شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 336شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 337شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 338شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 339شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...340شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 341شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...342شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 343شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 344شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...345شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...346شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...347شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 348شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...349شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...350شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 351شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 352شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 353شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...354شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 355شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 356شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 357شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 358شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 359شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 360شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 361شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 362شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...363شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 364شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 365شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 366شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 367شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...368شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 369شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 370شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 371شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 372شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 373شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 374شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 375شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 376شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 377شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 378شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...379شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...380شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 381شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 382شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...383شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...384شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 385شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 386شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...387شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 388شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 389شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...390شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...391شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 392شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 393شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 394شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 395شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 396شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 397شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 398شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 399شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 400شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...401شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...402شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 403شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 404شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 405شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 406شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...407شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 408شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 409شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 410شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 411شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 412شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...413شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 414شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 415شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 416شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 417شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 418شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 419شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 420شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 421شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 422شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 423شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 424شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 425شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 426شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...427شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 428شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 429شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 430شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 431شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 432شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 433شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 434شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 435شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ