به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد
تا ابر مایه دارد سیلاب کم نگردد
کی گریه می تواند خالی کند دلم را
از کاسه حبابی گرداب کم نگردد
در دست اهل همت سیماب می شود سیم
از کیسه لئیمان سیماب کم نگردد
تنگ است چشم گردون تنگ است عرض مطلب
منگر که از بساطش اسباب کم نگردد؟
مردم اسیر و باقی است در سرخیال ساقی
کیفیت محبت از خواب کم نگردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 2شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 3شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 4شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 5شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...6شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...7شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 8شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 9شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 10شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 11شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...12شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...13شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...14شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 15شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 16شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 17شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 18شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 19شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 20شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 21شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 22شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...23شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...24شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 25شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 26شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...27شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...28شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 29شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...30شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 31شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 32شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...33شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 34شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...35شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 36شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...37شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 38شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 39شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 40شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 41شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 42شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 43شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 44شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 45شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...46شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 47شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 48شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 49شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...50شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 51شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 52شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...53شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 54شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 55شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...56شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 57شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 58شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 59شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 60شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 61شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 62شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...63شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 64شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 65شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...66شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 67شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 68شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 69شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 70شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...71شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 72شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 73شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 74شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...75شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 76شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 77شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 78شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 79شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 80شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 81شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...82شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...83شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...84شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 85شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 86شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...87شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...88شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...89شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 90شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 91شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 92شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 93شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 94شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 95شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 96شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 97شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 98شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 99شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 100شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...101شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...102شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...103شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 104شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...105شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 106شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...107شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...108شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 109شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 110شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 111شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 112شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...113شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 114شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...115شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 116شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 117شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 118شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 119شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 120شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...121شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 122شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...123شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 124شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 125شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 126شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 127شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 128شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...129شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...130شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...131شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...132شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 133شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 134شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 135شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 136شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 137شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...138شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 139شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 140شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...141شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...142شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...143شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 144شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...145شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...146شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...147شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 148شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 149شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 150شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 151شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 152شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...153شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 154شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 155شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 156شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 157شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...158شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 159شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 160شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 161شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 162شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 163شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 164شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 165شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 166شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 167شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 168شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 169شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 170شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 171شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...172شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 173شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...174شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 175شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 176شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 177شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 178شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...179شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...180شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 181شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 182شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 183شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...184شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...185شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...186شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 187شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 188شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...189شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 190شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 191شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 192شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...193شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 194شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 195شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 196شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 197شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 198شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 199شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 200شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 201شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 202شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 203شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 204شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 205شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 206شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 207شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 208شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 209شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...210شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 211شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...212شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 213شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 214شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...215شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 216شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 217شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 218شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 219شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 220شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 221شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 222شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 223شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...224شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 225شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...226شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...227شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 228شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 229شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 230شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 231شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 232شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 233شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 234شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 235شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 236شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 237شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 238شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 239شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...240شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 241شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 242شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 243شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...244شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...245شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 246شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 247شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 248شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 249شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 250شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 251شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 252شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 253شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 254شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...255شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 256شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 257شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 258شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 259شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 260شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...261شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 262شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...263شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...264شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 265شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 266شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 267شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...268شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 269شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...270شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 271شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 272شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 273شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...274شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...275شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 276شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...277شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 278شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 279شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 280شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 281شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 282شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 283شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 284شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 285شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...286شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 287شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 288شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 289شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 290شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 291شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 292شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...293شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...294شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 295شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...296شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 297شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 298شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...299شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 300شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 301شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 302شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...303شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 304شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 305شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 306شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...307شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 308شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 309شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 310شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...311شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...312شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 313شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...314شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 315شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...316شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 317شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 318شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 319شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 320شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 321شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 322شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 323شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 324شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 325شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 326شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...327شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...328شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 329شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 330شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 331شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...332شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...333شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 334شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 335شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 336شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 337شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...338شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 339شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...340شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 341شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 342شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...343شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...344شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...345شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 346شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...347شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...348شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 349شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 350شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 351شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...352شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 353شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 354شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 355شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 356شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 357شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 358شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 359شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 360شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...361شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 362شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 363شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 364شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 365شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...366شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 367شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 368شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 369شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 370شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 371شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 372شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 373شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 374شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 375شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 376شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...377شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...378شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 379شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 380شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...381شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...382شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 383شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 384شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...385شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 386شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 387شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...388شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...389شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 390شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 391شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 392شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 393شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 394شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 395شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 396شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 397شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 398شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...399شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...400شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 401شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 402شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 403شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 404شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...405شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 406شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 407شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 408شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 409شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 410شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...411شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 412شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 413شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 414شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 415شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 416شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 417شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 418شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 419شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 420شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 421شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 422شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 423شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 424شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...425شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 426شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 427شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 428شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 429شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 430شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 431شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 432شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 433شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ