به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ندیدم آن لب شیرین بخندد
ندیدم غنچه پروین بخندد
چه غم دارد دلم از زخم و از چاک
بگو بر دامن گلچین بخندد
ز شوقت هر کسی در انتظاری
بیا تا آن بگرید و این بخندد
گر این تأثیر دارد عشقبازی
به روز مهربانی کین بخندد
اگر گرید کسی برحال فرهاد
بگو بر خجلت شیرین بخندد
اسیر از گریه عالم گل فشان کرد
اگر گرید بگو رنگین بخندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 2شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 3شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 4شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 5شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...6شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...7شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 8شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 9شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...10شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...11شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 12شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...13شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 14شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 15شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...16شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 17شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...18شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 19شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...20شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 21شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 22شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 23شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 24شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 25شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 26شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 27شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 28شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...29شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 30شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 31شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 32شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...33شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 34شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 35شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...36شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 37شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 38شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...39شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 40شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 41شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 42شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 43شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 44شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 45شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...46شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 47شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 48شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...49شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 50شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 51شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 52شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 53شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...54شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 55شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 56شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 57شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...58شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 59شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 60شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 61شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 62شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 63شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 64شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...65شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...66شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...67شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 68شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 69شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...70شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...71شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...72شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 73شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 74شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 75شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 76شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 77شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 78شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 79شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 80شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 81شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 82شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 83شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...84شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...85شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...86شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 87شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...88شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 89شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...90شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...91شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 92شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 93شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 94شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 95شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...96شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 97شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...98شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 99شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 100شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 101شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 102شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 103شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...104شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 105شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...106شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 107شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 108شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 109شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 110شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 111شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...112شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...113شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...114شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...115شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 116شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 117شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 118شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 119شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 120شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...121شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 122شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 123شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...124شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...125شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...126شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 127شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...128شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...129شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...130شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 131شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 132شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 133شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 134شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 135شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...136شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 137شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 138شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 139شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 140شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...141شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 142شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 143شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 144شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 145شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 146شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 147شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 148شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 149شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 150شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 151شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 152شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 153شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 154شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...155شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 156شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...157شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 158شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 159شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 160شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 161شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...162شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...163شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 164شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 165شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 166شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...167شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...168شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...169شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 170شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 171شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...172شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 173شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 174شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 175شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...176شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 177شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 178شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 179شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 180شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 181شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 182شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 183شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 184شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 185شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 186شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 187شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 188شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 189شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 190شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 191شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 192شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...193شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 194شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...195شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 196شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 197شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...198شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 199شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 200شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 201شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 202شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 203شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 204شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 205شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 206شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...207شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 208شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...209شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...210شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 211شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 212شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 213شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 214شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 215شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 216شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 217شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 218شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 219شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 220شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 221شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 222شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...223شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 224شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 225شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 226شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...227شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...228شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 229شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 230شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 231شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 232شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 233شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 234شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 235شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 236شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 237شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...238شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 239شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 240شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 241شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 242شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 243شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...244شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 245شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...246شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...247شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 248شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 249شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 250شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...251شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 252شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...253شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 254شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 255شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 256شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...257شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...258شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 259شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...260شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 261شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 262شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 263شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 264شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 265شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 266شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 267شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 268شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...269شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 270شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 271شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 272شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 273شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 274شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 275شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...276شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...277شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 278شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...279شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 280شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 281شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...282شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 283شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 284شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 285شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...286شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 287شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 288شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 289شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...290شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 291شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 292شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 293شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...294شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...295شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 296شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...297شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 298شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...299شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 300شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 301شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 302شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 303شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 304شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 305شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 306شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 307شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 308شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 309شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...310شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...311شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 312شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 313شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 314شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...315شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...316شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 317شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 318شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 319شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 320شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...321شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 322شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...323شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 324شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 325شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...326شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...327شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...328شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 329شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...330شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...331شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 332شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 333شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 334شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...335شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 336شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 337شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 338شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 339شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 340شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 341شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 342شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 343شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...344شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 345شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 346شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 347شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 348شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...349شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 350شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 351شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 352شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 353شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 354شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 355شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 356شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 357شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 358شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 359شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...360شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...361شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 362شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 363شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...364شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...365شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 366شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 367شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...368شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 369شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 370شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...371شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...372شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 373شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 374شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 375شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 376شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 377شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 378شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 379شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 380شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 381شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...382شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...383شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 384شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 385شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 386شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 387شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...388شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 389شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 390شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 391شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 392شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 393شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...394شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 395شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 396شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 397شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 398شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 399شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 400شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 401شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 402شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 403شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 404شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 405شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 406شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 407شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...408شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 409شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 410شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 411شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 412شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 413شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 414شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 415شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 416شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ