به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است
بهر طغیان جنونم وسعت صحرا کم است
هر چه بینی پرتوی از حسن عالمگیر اوست
جلوه بسیار است اما دیده بینا کم است
گر شراب کم دهد ساقی گناه ظرف توست
ورنه در میخانه توفیق که از مینا کم است
خانه بر دوشی نمی داند چو عاشق گردباد
هرزه گردی همچو او در دامن صحرا کم است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 2شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 3شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 4شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 5شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...6شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 7شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 8شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 9شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 10شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 11شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 12شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...13شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 14شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 15شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 16شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...17شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 18شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...19شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 20شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 21شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 22شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 23شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 24شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...25شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 26شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 27شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 28شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...29شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 30شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 31شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 32شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 33شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...34شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 35شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 36شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 37شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 38شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...39شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 40شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...41شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...42شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 43شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 44شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...45شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...46شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...47شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 48شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 49شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 50شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...51شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 52شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 53شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...54شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...55شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 56شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 57شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...58شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...59شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 60شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 61شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 62شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 63شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...64شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...65شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...66شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...67شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 68شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 69شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 70شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 71شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 72شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 73شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 74شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 75شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...76شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 77شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 78شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 79شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 80شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 81شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 82شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 83شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 84شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 85شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...86شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 87شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 88شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 89شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 90شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 91شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...92شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 93شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 94شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 95شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 96شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...97شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...98شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 99شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 100شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 101شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 102شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 103شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 104شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 105شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 106شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 107شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 108شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 109شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 110شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 111شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 112شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 113شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...114شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 115شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...116شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 117شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 118شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 119شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 120شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...121شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...122شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 123شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...124شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 125شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 126شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...127شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...128شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...129شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 130شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 131شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...132شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 133شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 134شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 135شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 136شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 137شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 138شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 139شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...140شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...141شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 142شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...143شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 144شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...145شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 146شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 147شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...148شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 149شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 150شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 151شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...152شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 153شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...154شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 155شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...156شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...157شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 158شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 159شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 160شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 161شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 162شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 163شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 164شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 165شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 166شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 167شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 168شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 169شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...170شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...171شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 172شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 173شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 174شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 175شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 176شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 177شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 178شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 179شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 180شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 181شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 182شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 183شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 184شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 185شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 186شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 187شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 188شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 189شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 190شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 191شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 192شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 193شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 194شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 195شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 196شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 197شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...198شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 199شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...200شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 201شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 202شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...203شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 204شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...205شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 206شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...207شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...208شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...209شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...210شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 211شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 212شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 213شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 214شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 215شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...216شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...217شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 218شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 219شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 220شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 221شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...222شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...223شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...224شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 225شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 226شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 227شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 228شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 229شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 230شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 231شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 232شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...233شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...234شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 235شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 236شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...237شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...238شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 239شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...240شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 241شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 242شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...243شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 244شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...245شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 246شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...247شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 248شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 249شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 250شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 251شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 252شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 253شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 254شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 255شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...256شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 257شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 258شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 259شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...260شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 261شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 262شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...263شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 264شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 265شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...266شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 267شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 268شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 269شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 270شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 271شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 272شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...273شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 274شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 275شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...276شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 277شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 278شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 279شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 280شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...281شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 282شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 283شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 284شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...285شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 286شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 287شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 288شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 289شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 290شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 291شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...292شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...293شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...294شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 295شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 296شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...297شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...298شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...299شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 300شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 301شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 302شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 303شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 304شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 305شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 306شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 307شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 308شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 309شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 310شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...311شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...312شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...313شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 314شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...315شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 316شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...317شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...318شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 319شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 320شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 321شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 322شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...323شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 324شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...325شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 326شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 327شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 328شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 329شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 330شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...331شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 332شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...333شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 334شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 335شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 336شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 337شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 338شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...339شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...340شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...341شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...342شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 343شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 344شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 345شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 346شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 347شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...348شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 349شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 350شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...351شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...352شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...353شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 354شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...355شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...356شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...357شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 358شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 359شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 360شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 361شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 362شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...363شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 364شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 365شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 366شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 367شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...368شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 369شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 370شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 371شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 372شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 373شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 374شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 375شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 376شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 377شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 378شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 379شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 380شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 381شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...382شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 383شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...384شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 385شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 386شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 387شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 388شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...389شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...390شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 391شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 392شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 393شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...394شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...395شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...396شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 397شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 398شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...399شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 400شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 401شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 402شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...403شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 404شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 405شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 406شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 407شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 408شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 409شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 410شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 411شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 412شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 413شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 414شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 415شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 416شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 417شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 418شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 419شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...420شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 421شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...422شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 423شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 424شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...425شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 426شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 427شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 428شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 429شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 430شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 431شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 432شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 433شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...434شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 435شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...436شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...437شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 438شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 439شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 440شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 441شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 442شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 443شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 444شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 445شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 446شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 447شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 448شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 449شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...450شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 451شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 452شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 453شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...454شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...455شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 456شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 457شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 458شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 459شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 460شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 461شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 462شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 463شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 464شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...465شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 466شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 467شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 468شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 469شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 470شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...471شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 472شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...473شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...474شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 475شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 476شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 477شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...478شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 479شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...480شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 481شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 482شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 483شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...484شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...485شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 486شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...487شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 488شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 489شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 490شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 491شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 492شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 493شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 494شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 495شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...496شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 497شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 498شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 499شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 500شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 501شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 502شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...503شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...504شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 505شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...506شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 507شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 508شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...509شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 510شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 511شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 512شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...513شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 514شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 515شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 516شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...517شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 518شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 519شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 520شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...521شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...522شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 523شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...524شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 525شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...526شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 527شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 528شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 529شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 530شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 531شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 532شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 533شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 534شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 535شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 536شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...537شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...538شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 539شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 540شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 541شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...542شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...543شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 544شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 545شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 546شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 547شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...548شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 549شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...550شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 551شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 552شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...553شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...554شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...555شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 556شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...557شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...558شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 559شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 560شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 561شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...562شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 563شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 564شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 565شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 566شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 567شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 568شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 569شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 570شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...571شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 572شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 573شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 574شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 575شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...576شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 577شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 578شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 579شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 580شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 581شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 582شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 583شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 584شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 585شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 586شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...587شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...588شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 589شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 590شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...591شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...592شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 593شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 594شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...595شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 596شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 597شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...598شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...599شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 600شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 601شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 602شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 603شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 604شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 605شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 606شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 607شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 608شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...609شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...610شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 611شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 612شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 613شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 614شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...615شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 616شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 617شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 618شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 619شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 620شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...621شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 622شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 623شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 624شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 625شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 626شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 627شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 628شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 629شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 630شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 631شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 632شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 633شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 634شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...635شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 636شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 637شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 638شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 639شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 640شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 641شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 642شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 643شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ