به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست
گر درد به درمان نفروشیم عجب نیست
بی خضر توکل نتوان کرد سراغش
نقش پی گمنام تو در راه طلب نیست
در مکتب تسلیم شهیدان وفا را
جز جوهر شمشیر تو سرمشق ادب نیست
هر قطره ای از خون شهیدان گل صبح است
جایی که دمد صبح ز شمشیر تو شب نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 2شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 3شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 4شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 5شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...6شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...7شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 8شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...9شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 10شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 11شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...12شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...13شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...14شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 15شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 16شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...17شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 18شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 19شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 20شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 21شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 22شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 23شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 24شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...25شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...26شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 27شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...28شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 29شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...30شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 31شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 32شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...33شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 34شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 35شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 36شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...37شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 38شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...39شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 40شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...41شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...42شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 43شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 44شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 45شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 46شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 47شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 48شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 49شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 50شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 51شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 52شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 53شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 54شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...55شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...56شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 57شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 58شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 59شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 60شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 61شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 62شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 63شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 64شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 65شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 66شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 67شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 68شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 69شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 70شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 71شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 72شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 73شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 74شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 75شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 76شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 77شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 78شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 79شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 80شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 81شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 82شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...83شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 84شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...85شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 86شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 87شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...88شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 89شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...90شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 91شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...92شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...93شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...94شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...95شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 96شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 97شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 98شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 99شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 100شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...101شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...102شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 103شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 104شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 105شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 106شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...107شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...108شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...109شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 110شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 111شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 112شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 113شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 114شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 115شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 116شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 117شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...118شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...119شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 120شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 121شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...122شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...123شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 124شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...125شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 126شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 127شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...128شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 129شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...130شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 131شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...132شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 133شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 134شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 135شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 136شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 137شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 138شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 139شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 140شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...141شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 142شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 143شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 144شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...145شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 146شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 147شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...148شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 149شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 150شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...151شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 152شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 153شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 154شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 155شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 156شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 157شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...158شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 159شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 160شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...161شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 162شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 163شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 164شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 165شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...166شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 167شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 168شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 169شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...170شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 171شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 172شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 173شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 174شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 175شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 176شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...177شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...178شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...179شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 180شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 181شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...182شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...183شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...184شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 185شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 186شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 187شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 188شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 189شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 190شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 191شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 192شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 193شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 194شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 195شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...196شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...197شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...198شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 199شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...200شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 201شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...202شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...203شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 204شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 205شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 206شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 207شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...208شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 209شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...210شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 211شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 212شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 213شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 214شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 215شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...216شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 217شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...218شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 219شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 220شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 221شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 222شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 223شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...224شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...225شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...226شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...227شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 228شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 229شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 230شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 231شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 232شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...233شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 234شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 235شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...236شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...237شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...238شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 239شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...240شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...241شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...242شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 243شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 244شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 245شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 246شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 247شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...248شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 249شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 250شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 251شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 252شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...253شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 254شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 255شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 256شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 257شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 258شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 259شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 260شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 261شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 262شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 263شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 264شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 265شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 266شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...267شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 268شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...269شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 270شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 271شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 272شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 273شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...274شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...275شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 276شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 277شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 278شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...279شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...280شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...281شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 282شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 283شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...284شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 285شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 286شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 287شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...288شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 289شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 290شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 291شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 292شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 293شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 294شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 295شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 296شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 297شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 298شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 299شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 300شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 301شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 302شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 303شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 304شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...305شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 306شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...307شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 308شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 309شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...310شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 311شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 312شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 313شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 314شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 315شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 316شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 317شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 318شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...319شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 320شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...321شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...322شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 323شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 324شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 325شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 326شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 327شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 328شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 329شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 330شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 331شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 332شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 333شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 334شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...335شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 336شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 337شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 338شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...339شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...340شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 341شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 342شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 343شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 344شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 345شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 346شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 347شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 348شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 349شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...350شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 351شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 352شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 353شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 354شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 355شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...356شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 357شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...358شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...359شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 360شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 361شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 362شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...363شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 364شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...365شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 366شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 367شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 368شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...369شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...370شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 371شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...372شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 373شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 374شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 375شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 376شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 377شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 378شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 379شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 380شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...381شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 382شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 383شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 384شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 385شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 386شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 387شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...388شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...389شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 390شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...391شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 392شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 393شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...394شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 395شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 396شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 397شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...398شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 399شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 400شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 401شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...402شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 403شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 404شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 405شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...406شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...407شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 408شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...409شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 410شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...411شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 412شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 413شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 414شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 415شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 416شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 417شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 418شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 419شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 420شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 421شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...422شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...423شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 424شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 425شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 426شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...427شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...428شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 429شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 430شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 431شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 432شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...433شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 434شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...435شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 436شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 437شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...438شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...439شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...440شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 441شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...442شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...443شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 444شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 445شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 446شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...447شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 448شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 449شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 450شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 451شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 452شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 453شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 454شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 455شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...456شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 457شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 458شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 459شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 460شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...461شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 462شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 463شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 464شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 465شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 466شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 467شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 468شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 469شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 470شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 471شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...472شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...473شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 474شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 475شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...476شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...477شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 478شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 479شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...480شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 481شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 482شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...483شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...484شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 485شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 486شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 487شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 488شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 489شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 490شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 491شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 492شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 493شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...494شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...495شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 496شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 497شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 498شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 499شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...500شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 501شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 502شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 503شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 504شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 505شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...506شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 507شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 508شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 509شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 510شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 511شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 512شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 513شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 514شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 515شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 516شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 517شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 518شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 519شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...520شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 521شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 522شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 523شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 524شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 525شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 526شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 527شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 528شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ