به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زیاد

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اشکم از بس کرده آب روی گلها را زیاد
می توان شبنمی کرد آب دریا را زیاد
از نسیمی دامن این بحر می آید به جوش
می کند بوی گلی شور دل ما را زیاد
می کند جوش خریداران یوسف هر نفس
گرمی بازار سودای زلیخا را زیاد
یاد ما گر کمتر می کند سهل است اسیر
چون نخواهد برد هرگز کینه ما را زیاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 2شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...3شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 4شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...5شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 6شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 7شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...8شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 9شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...10شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 11شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...12شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...13شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...14شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...15شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 16شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 17شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 18شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 19شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 20شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...21شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...22شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 23شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 24شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 25شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 26شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...27شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...28شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...29شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 30شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 31شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 32شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 33شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 34شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 35شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 36شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 37شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...38شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...39شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 40شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 41شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...42شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...43شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 44شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...45شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 46شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 47شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...48شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 49شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...50شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 51شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...52شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 53شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 54شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 55شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 56شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 57شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 58شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 59شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 60شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...61شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 62شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 63شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 64شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...65شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 66شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 67شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...68شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 69شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 70شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...71شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 72شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 73شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 74شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 75شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 76شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 77شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...78شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 79شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 80شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...81شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 82شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 83شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 84شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 85شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...86شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 87شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 88شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 89شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...90شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 91شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 92شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 93شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 94شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 95شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 96شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...97شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...98شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...99شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 100شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 101شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...102شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...103شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...104شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 105شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 106شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 107شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 108شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 109شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 110شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 111شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 112شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 113شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 114شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 115شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...116شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...117شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...118شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 119شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...120شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 121شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...122شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...123شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 124شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 125شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 126شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 127شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...128شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 129شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...130شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 131شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 132شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 133شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 134شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 135شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...136شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 137شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...138شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 139شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 140شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 141شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 142شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 143شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...144شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...145شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...146شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...147شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 148شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 149شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 150شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 151شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 152شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...153شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 154شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 155شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...156شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...157شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...158شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 159شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...160شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...161شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...162شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 163شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 164شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 165شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 166شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 167شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...168شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 169شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 170شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 171شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 172شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...173شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 174شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 175شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 176شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 177شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 178شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 179شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 180شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 181شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 182شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 183شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 184شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 185شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 186شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...187شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 188شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...189شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 190شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 191شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 192شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 193شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...194شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...195شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 196شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 197شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 198شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...199شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...200شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...201شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 202شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 203شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...204شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 205شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 206شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 207شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...208شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 209شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 210شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 211شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 212شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 213شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 214شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 215شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 216شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 217شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 218شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 219شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 220شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 221شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 222شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 223شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 224شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...225شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 226شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...227شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 228شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 229شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...230شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 231شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 232شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 233شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 234شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 235شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 236شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 237شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 238شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...239شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 240شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...241شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...242شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 243شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 244شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 245شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 246شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 247شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 248شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 249شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 250شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 251شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 252شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 253شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 254شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...255شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 256شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 257شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 258شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...259شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...260شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 261شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 262شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 263شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 264شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 265شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 266شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 267شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 268شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 269شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...270شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 271شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 272شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 273شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 274شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 275شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...276شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 277شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...278شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...279شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 280شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 281شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 282شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...283شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 284شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...285شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 286شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 287شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 288شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...289شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...290شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 291شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...292شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 293شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 294شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 295شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 296شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 297شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 298شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 299شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 300شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...301شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 302شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 303شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 304شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 305شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 306شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 307شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...308شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...309شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 310شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...311شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 312شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 313شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...314شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 315شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 316شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 317شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...318شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 319شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 320شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 321شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...322شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 323شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 324شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 325شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...326شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...327شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 328شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...329شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 330شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...331شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 332شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 333شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 334شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 335شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 336شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 337شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 338شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 339شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 340شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 341شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...342شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...343شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 344شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 345شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 346شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...347شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...348شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 349شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 350شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 351شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 352شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...353شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 354شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...355شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 356شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 357شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...358شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...359شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...360شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 361شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...362شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...363شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 364شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 365شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 366شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...367شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 368شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 369شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 370شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 371شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 372شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 373شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 374شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 375شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...376شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 377شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 378شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 379شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 380شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...381شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 382شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 383شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 384شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 385شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 386شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 387شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 388شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 389شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 390شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 391شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...392شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...393شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 394شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 395شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...396شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...397شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 398شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 399شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...400شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 401شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 402شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...403شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...404شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 405شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 406شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 407شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 408شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 409شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 410شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 411شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 412شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 413شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...414شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...415شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 416شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 417شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 418شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 419شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...420شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 421شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 422شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 423شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 424شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 425شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...426شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 427شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 428شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 429شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 430شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 431شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 432شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 433شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 434شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 435شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 436شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 437شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 438شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 439شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...440شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 441شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 442شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 443شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 444شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 445شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 446شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 447شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 448شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ