به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پرده چشم سمن پیراهنت
جای بوی پیرهن پیراهنت
از تنت جای عرق دل می چکد
محشر آشوب من پیراهنت
ماه از شوق کتانی جان دهد
گشته لبریز بدن پیراهنت
خوش خیالی جلوه اندام تو
نازکی مضمون سخن پیراهنت
عضو عضوت یوسف مصر بهار
پیرکنعان چمن پیراهنت
اشک بلبل چشمه سار جان شود
گر کند گل پیرهن پیراهنت
می کند افسردگی داغت اسیر
گر نباشد سوختن پیراهنت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 2شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 3شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 4شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 5شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 6شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 7شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 8شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 9شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 10شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 11شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 12شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 13شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 14شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 15شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 16شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 17شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 18شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 19شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 20شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 21شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 22شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 23شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 24شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 25شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...26شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 27شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...28شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 29شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 30شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...31شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 32شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...33شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 34شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...35شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...36شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...37شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...38شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 39شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 40شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 41شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 42شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 43شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...44شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...45شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 46شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 47شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 48شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 49شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...50شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...51شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...52شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 53شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 54شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 55شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 56شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 57شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 58شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 59شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 60شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...61شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...62شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 63شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 64شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...65شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...66شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 67شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...68شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 69شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 70شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...71شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 72شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...73شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 74شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...75شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 76شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 77شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 78شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 79شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 80شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 81شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 82شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 83شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...84شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 85شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 86شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 87شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...88شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 89شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 90شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...91شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 92شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 93شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...94شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 95شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 96شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 97شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 98شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 99شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 100شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...101شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 102شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 103شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...104شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 105شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 106شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 107شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 108شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...109شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 110شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 111شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 112شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...113شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 114شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 115شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 116شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 117شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 118شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 119شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...120شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...121شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...122شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 123شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 124شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...125شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...126شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...127شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 128شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 129شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 130شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 131شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 132شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 133شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 134شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 135شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 136شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 137شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 138شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...139شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...140شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...141شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 142شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...143شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 144شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...145شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...146شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 147شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 148شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 149شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 150شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...151شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 152شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...153شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 154شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 155شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 156شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 157شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 158شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...159شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 160شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...161شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 162شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 163شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 164شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 165شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 166شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...167شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...168شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...169شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...170شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 171شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 172شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 173شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 174شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 175شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...176شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 177شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 178شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...179شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...180شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...181شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 182شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...183شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...184شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...185شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 186شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 187شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 188شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 189شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 190شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...191شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 192شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 193شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 194شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 195شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...196شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 197شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 198شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 199شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 200شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 201شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 202شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 203شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 204شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 205شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 206شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 207شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 208شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 209شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...210شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 211شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...212شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 213شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 214شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 215شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 216شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...217شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...218شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 219شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 220شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 221شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...222شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...223شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...224شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 225شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 226شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...227شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 228شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 229شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 230شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...231شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 232شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 233شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 234شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 235شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 236شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 237شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 238شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 239شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 240شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 241شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 242شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 243شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 244شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 245شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 246شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 247شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...248شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 249شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...250شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 251شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 252شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...253شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 254شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 255شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 256شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 257شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 258شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 259شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 260شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 261شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...262شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 263شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...264شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...265شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 266شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 267شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 268شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 269شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 270شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 271شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 272شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 273شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 274شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 275شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 276شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 277شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...278شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 279شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 280شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 281شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...282شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...283شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 284شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 285شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 286شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 287شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 288شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 289شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 290شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 291شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 292شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...293شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 294شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 295شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 296شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 297شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 298شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...299شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 300شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...301شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...302شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 303شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 304شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 305شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...306شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 307شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...308شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 309شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 310شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 311شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...312شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...313شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 314شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...315شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 316شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 317شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 318شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 319شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 320شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 321شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 322شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 323شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...324شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 325شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 326شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 327شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 328شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 329شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 330شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...331شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...332شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 333شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...334شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 335شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 336شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...337شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 338شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 339شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 340شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...341شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 342شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 343شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 344شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...345شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 346شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 347شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 348شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...349شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...350شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 351شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...352شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 353شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...354شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 355شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 356شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 357شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 358شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 359شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 360شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 361شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 362شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 363شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 364شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...365شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...366شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 367شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 368شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 369شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...370شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...371شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 372شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 373شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 374شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 375شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...376شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 377شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...378شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 379شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 380شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...381شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...382شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...383شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 384شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...385شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...386شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 387شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 388شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 389شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...390شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 391شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 392شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 393شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 394شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 395شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 396شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 397شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 398شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...399شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 400شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 401شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 402شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 403شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...404شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 405شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 406شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 407شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 408شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 409شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 410شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 411شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 412شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 413شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 414شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...415شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...416شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 417شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 418شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...419شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...420شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 421شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 422شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...423شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 424شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 425شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...426شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...427شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 428شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 429شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 430شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 431شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 432شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 433شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 434شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 435شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 436شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...437شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...438شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 439شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 440شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 441شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 442شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...443شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 444شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 445شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 446شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 447شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 448شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...449شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 450شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 451شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 452شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 453شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 454شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 455شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 456شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 457شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 458شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 459شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 460شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 461شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 462شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...463شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 464شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 465شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 466شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 467شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 468شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 469شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 470شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 471شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ