به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت
آیینه ساز عربده هایی خوشا دلت
پیوسته در هوای جنون بال می زنی
منت پرست بال همایی خوشا دلت
یک مصرع از سفینه همت نخوانده ای
در بند چند و چون و چرایی خوشا دلت
روشن سواد دفتر بینش نگشته ای
پیوسته محو آینه هایی خوشا دلت
غافل دچار گلشن عالم نگشته ای
آیینه صید خاطر مایی خوشا دلت
چشمت تمام مستی و خوابت تمام ناز
خرسند از اینکه در دل مایی خوشا دلت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 2شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 3شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 4شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 5شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 6شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 7شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 8شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 9شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 10شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 11شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 12شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 13شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 14شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 15شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 16شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 17شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 18شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 19شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 20شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 21شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 22شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 23شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 24شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 25شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 26شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...27شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 28شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...29شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 30شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 31شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...32شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 33شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...34شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 35شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...36شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...37شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...38شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...39شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 40شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 41شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 42شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 43شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 44شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...45شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...46شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 47شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 48شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 49شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 50شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...51شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...52شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...53شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 54شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 55شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 56شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 57شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 58شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 59شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 60شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 61شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...62شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...63شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 64شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 65شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...66شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...67شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 68شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...69شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 70شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 71شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...72شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 73شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...74شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 75شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...76شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 77شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 78شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 79شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 80شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 81شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 82شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 83شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 84شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...85شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 86شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 87شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 88شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...89شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 90شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 91شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...92شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 93شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 94شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...95شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 96شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 97شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 98شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 99شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 100شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 101شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...102شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 103شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 104شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...105شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 106شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 107شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 108شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 109شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...110شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 111شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 112شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 113شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...114شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 115شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 116شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 117شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 118شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 119شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 120شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...121شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...122شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...123شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 124شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 125شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...126شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...127شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...128شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 129شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 130شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 131شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 132شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 133شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 134شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 135شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 136شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 137شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 138شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 139شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...140شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...141شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...142شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 143شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...144شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 145شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...146شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...147شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 148شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 149شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 150شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 151شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...152شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 153شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...154شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 155شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 156شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 157شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 158شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 159شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...160شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 161شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...162شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 163شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 164شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 165شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 166شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 167شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...168شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...169شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...170شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...171شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 172شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 173شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 174شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 175شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 176شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...177شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 178شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 179شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...180شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...181شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...182شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 183شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...184شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...185شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...186شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 187شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 188شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 189شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 190شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 191شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...192شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 193شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 194شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 195شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 196شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...197شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 198شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 199شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 200شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 201شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 202شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 203شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 204شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 205شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 206شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 207شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 208شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 209شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 210شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...211شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 212شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...213شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 214شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 215شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 216شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 217شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...218شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...219شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 220شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 221شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 222شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...223شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...224شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...225شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 226شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 227شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...228شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 229شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 230شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 231شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...232شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 233شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 234شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 235شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 236شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 237شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 238شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 239شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 240شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 241شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 242شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 243شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 244شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 245شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 246شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 247شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 248شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...249شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 250شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...251شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 252شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 253شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...254شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 255شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 256شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 257شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 258شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 259شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 260شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 261شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 262شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...263شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 264شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...265شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...266شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 267شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 268شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 269شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 270شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 271شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 272شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 273شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 274شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 275شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 276شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 277شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 278شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...279شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 280شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 281شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 282شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...283شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...284شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 285شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 286شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 287شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 288شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 289شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 290شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 291شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 292شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 293شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...294شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 295شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 296شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 297شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 298شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 299شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...300شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 301شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...302شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...303شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 304شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 305شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 306شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...307شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 308شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...309شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 310شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 311شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 312شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...313شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...314شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 315شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...316شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 317شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 318شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 319شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 320شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 321شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 322شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 323شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 324شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...325شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 326شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 327شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 328شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 329شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 330شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 331شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...332شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...333شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 334شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...335شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 336شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 337شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...338شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 339شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 340شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 341شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...342شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 343شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 344شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 345شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...346شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 347شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 348شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 349شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...350شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...351شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 352شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...353شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 354شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...355شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 356شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 357شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 358شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 359شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 360شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 361شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 362شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 363شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 364شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 365شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...366شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...367شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 368شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 369شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 370شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...371شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...372شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 373شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 374شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 375شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 376شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...377شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 378شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...379شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 380شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 381شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...382شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...383شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...384شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 385شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...386شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...387شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 388شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 389شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 390شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...391شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 392شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 393شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 394شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 395شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 396شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 397شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 398شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 399شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...400شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 401شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 402شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 403شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 404شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...405شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 406شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 407شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 408شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 409شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 410شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 411شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 412شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 413شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 414شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 415شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...416شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...417شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 418شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 419شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...420شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...421شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 422شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 423شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...424شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 425شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 426شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...427شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...428شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 429شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 430شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 431شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 432شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 433شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 434شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 435شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 436شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 437شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...438شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...439شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 440شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 441شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 442شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 443شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...444شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 445شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 446شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 447شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 448شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 449شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...450شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 451شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 452شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 453شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 454شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 455شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 456شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 457شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 458شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 459شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 460شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 461شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 462شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 463شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...464شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 465شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 466شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 467شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 468شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 469شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 470شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 471شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 472شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ