به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گه به درد و گه به داغ ما مپیچ
اینقدرها در سراغ ما مپیچ
نشئه گر سر جوش سودا نیستی
پا به دامان ایاغ ما مپیچ
شعله را سرکار شبنم کرده ایم
بوی گل در سیر باغ ما مپیچ
گر سمندر گشته ای پروانه ای
هرزه بر دود چراغ ما مپیچ
گل نمی گنجد در این آشفته باغ
نکهت گل بر دماغ ما مپیچ
درد می خیزد از این صحرای خشک
هیچکس گو در سراغ ما مپیچ
گفتمت گفتم اسیر خام سوز
رشته سودا به داغ ما مپیچ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 2شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 3شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 4شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 5شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 6شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 7شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 8شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 9شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 10شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 11شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 12شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 13شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 14شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 15شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 16شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 17شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 18شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 19شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 20شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 21شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...22شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 23شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...24شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 25شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 26شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...27شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 28شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...29شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 30شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...31شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...32شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...33شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...34شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 35شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 36شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 37شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 38شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 39شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...40شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...41شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 42شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 43شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 44شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 45شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...46شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...47شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...48شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 49شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 50شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 51شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 52شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 53شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 54شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 55شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 56شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...57شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...58شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 59شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 60شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...61شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...62شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 63شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...64شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 65شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 66شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...67شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 68شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...69شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 70شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...71شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 72شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 73شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 74شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 75شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 76شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 77شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 78شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 79شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...80شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 81شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 82شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 83شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...84شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 85شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 86شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...87شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 88شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 89شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...90شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 91شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 92شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 93شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 94شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 95شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 96شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...97شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 98شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 99شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...100شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 101شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 102شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 103شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 104شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...105شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 106شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 107شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 108شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...109شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 110شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 111شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 112شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 113شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 114شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 115شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...116شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...117شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...118شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 119شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 120شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...121شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...122شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...123شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 124شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 125شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 126شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 127شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 128شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 129شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 130شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 131شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 132شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 133شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 134شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...135شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...136شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...137شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 138شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...139شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 140شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...141شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...142شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 143شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 144شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 145شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 146شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...147شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 148شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...149شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 150شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 151شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 152شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 153شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 154شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...155شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 156شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...157شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 158شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 159شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 160شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 161شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 162شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...163شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...164شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...165شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...166شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 167شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 168شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 169شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 170شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 171شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...172شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 173شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 174شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...175شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...176شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...177شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 178شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...179شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...180شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...181شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 182شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 183شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 184شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 185شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 186شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...187شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 188شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 189شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 190شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 191شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...192شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 193شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 194شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 195شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 196شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 197شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 198شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 199شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 200شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 201شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 202شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 203شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 204شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 205شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...206شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 207شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...208شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 209شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 210شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 211شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 212شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...213شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...214شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 215شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 216شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 217شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...218شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...219شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...220شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 221شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 222شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...223شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 224شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 225شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 226شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...227شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 228شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 229شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 230شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 231شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 232شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 233شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 234شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 235شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 236شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 237شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 238شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 239شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 240شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 241شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 242شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 243شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...244شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 245شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...246شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 247شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 248شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...249شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 250شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 251شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 252شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 253شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 254شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 255شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 256شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 257شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...258شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 259شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...260شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...261شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 262شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 263شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 264شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 265شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 266شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 267شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 268شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 269شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 270شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 271شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 272شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 273شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...274شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 275شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 276شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 277شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...278شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...279شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 280شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 281شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 282شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 283شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 284شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 285شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 286شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 287شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 288شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...289شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 290شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 291شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 292شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 293شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 294شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...295شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 296شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...297شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...298شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 299شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 300شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 301شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...302شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 303شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...304شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 305شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 306شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 307شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...308شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...309شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 310شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...311شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 312شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 313شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 314شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 315شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 316شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 317شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 318شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 319شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...320شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 321شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 322شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 323شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 324شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 325شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 326شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...327شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...328شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 329شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...330شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 331شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 332شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...333شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 334شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 335شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 336شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...337شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 338شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 339شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 340شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...341شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 342شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 343شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 344شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...345شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...346شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 347شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...348شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 349شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...350شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 351شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 352شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 353شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 354شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 355شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 356شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 357شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 358شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 359شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 360شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...361شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...362شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 363شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 364شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 365شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...366شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...367شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 368شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 369شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 370شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 371شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...372شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 373شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...374شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 375شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 376شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...377شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...378شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...379شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 380شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...381شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...382شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 383شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 384شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 385شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...386شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 387شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 388شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 389شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 390شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 391شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 392شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 393شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 394شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...395شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 396شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 397شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 398شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 399شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...400شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 401شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 402شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 403شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 404شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 405شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 406شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 407شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 408شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 409شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 410شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...411شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...412شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 413شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 414شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...415شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...416شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 417شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 418شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...419شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 420شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 421شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...422شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...423شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 424شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 425شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 426شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 427شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 428شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 429شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 430شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 431شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 432شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...433شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...434شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 435شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 436شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 437شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 438شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...439شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 440شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 441شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 442شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 443شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 444شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...445شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 446شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 447شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 448شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 449شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 450شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 451شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 452شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 453شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 454شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 455شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 456شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 457شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 458شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...459شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 460شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 461شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 462شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 463شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 464شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 465شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 466شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 467شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ