به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد

1980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

که گفته سنگ دلت کفه محبت باد
دعای کیست که صبرم رمیده طاقت باد
مرا به عاشق دیوانه رحم می آید
غریب کیست دلش آشنای طاقت باد
در آتش دل الفت ندیده خویشم
که آرمیدگیش صید دام وحشت باد
هزار رنگ شکفتند میکشان ساقی
گل همیشه بهار تو ابر رحمت باد
بهار آمده رنگین تر از نگار اسیر
به عزم توبه شکستن رسیده فرصت باد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 2شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 3شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 4شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 5شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 6شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 7شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 8شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 9شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 10شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...11شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 12شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...13شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 14شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 15شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...16شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 17شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...18شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 19شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...20شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...21شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...22شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...23شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 24شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 25شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 26شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 27شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 28شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...29شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...30شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 31شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 32شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 33شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 34شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...35شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...36شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...37شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 38شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 39شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 40شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 41شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 42شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 43شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 44شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 45شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...46شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...47شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 48شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 49شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...50شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...51شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 52شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...53شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 54شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 55شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...56شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 57شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...58شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 59شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...60شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 61شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 62شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 63شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 64شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 65شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 66شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 67شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 68شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...69شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 70شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 71شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 72شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...73شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 74شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 75شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...76شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 77شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 78شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...79شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 80شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 81شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 82شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 83شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 84شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 85شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...86شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 87شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 88شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...89شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 90شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 91شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 92شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 93شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...94شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 95شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 96شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 97شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...98شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 99شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 100شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 101شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 102شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 103شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 104شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...105شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...106شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...107شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 108شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 109شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...110شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...111شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...112شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 113شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 114شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 115شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 116شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 117شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 118شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 119شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 120شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 121شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 122شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 123شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...124شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...125شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...126شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 127شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...128شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 129شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...130شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...131شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 132شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 133شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 134شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 135شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...136شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 137شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...138شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 139شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 140شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 141شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 142شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 143شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...144شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 145شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...146شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 147شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 148شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 149شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 150شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 151شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...152شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...153شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...154شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...155شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 156شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 157شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 158شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 159شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 160شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...161شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 162شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 163شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...164شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...165شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...166شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 167شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...168شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...169شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...170شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 171شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 172شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 173شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 174شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 175شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...176شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 177شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 178شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 179شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 180شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...181شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 182شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 183شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 184شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 185شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 186شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 187شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 188شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 189شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 190شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 191شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 192شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 193شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 194شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...195شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 196شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...197شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 198شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 199شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 200شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 201شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...202شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...203شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 204شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 205شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 206شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...207شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...208شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...209شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 210شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 211شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...212شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 213شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 214شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 215شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...216شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 217شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 218شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 219شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 220شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 221شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 222شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 223شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 224شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 225شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 226شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 227شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 228شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 229شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 230شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 231شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 232شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...233شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 234شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...235شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 236شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 237شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...238شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 239شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 240شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 241شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 242شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 243شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 244شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 245شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 246شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...247شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 248شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...249شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...250شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 251شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 252شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 253شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 254شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 255شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 256شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 257شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 258شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 259شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 260شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 261شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 262شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...263شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 264شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 265شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 266شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...267شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...268شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 269شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 270شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 271شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 272شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 273شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 274شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 275شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 276شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 277شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...278شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 279شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 280شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 281شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 282شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 283شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...284شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 285شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...286شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...287شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 288شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 289شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 290شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...291شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 292شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...293شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 294شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 295شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 296شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...297شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...298شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 299شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...300شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 301شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 302شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 303شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 304شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 305شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 306شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 307شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 308شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...309شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 310شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 311شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 312شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 313شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 314شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 315شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...316شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...317شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 318شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...319شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 320شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 321شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...322شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 323شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 324شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 325شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...326شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 327شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 328شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 329شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...330شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 331شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 332شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 333شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...334شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...335شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 336شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...337شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 338شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...339شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 340شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 341شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 342شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 343شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 344شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 345شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 346شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 347شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 348شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 349شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...350شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...351شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 352شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 353شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 354شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...355شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...356شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 357شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 358شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 359شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 360شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...361شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 362شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...363شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 364شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 365شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...366شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...367شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...368شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 369شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...370شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...371شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 372شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 373شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 374شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...375شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 376شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 377شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 378شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 379شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 380شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 381شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 382شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 383شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...384شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 385شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 386شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 387شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 388شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...389شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 390شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 391شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 392شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 393شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 394شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 395شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 396شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 397شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 398شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 399شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...400شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...401شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 402شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 403شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...404شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...405شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 406شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 407شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...408شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 409شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 410شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...411شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...412شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 413شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 414شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 415شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 416شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 417شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 418شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 419شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 420شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 421شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...422شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...423شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 424شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 425شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 426شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 427شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...428شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 429شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 430شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 431شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 432شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 433شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...434شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 435شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 436شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 437شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 438شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 439شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 440شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 441شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 442شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 443شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 444شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 445شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 446شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 447شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...448شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 449شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 450شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 451شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 452شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 453شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 454شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 455شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 456شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ