به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت

2100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت
لب گشودی و صبا حرف زدن یاد گرفت
از دل خون شده ام یاد تو وحشت آموخت
همچو طوطی که در آیینه سخن یاد گرفت
کار توفیق نیفتاد به استادی کس
کی کسی پیشه دیوانه شدن یاد گرفت
باعث زمزمه پیرایی دیوانه مپرس
دید در خواب خوش آن چشم و سخن یاد گرفت
چقدر خنده به فهمیدگی عالم زد
هر که یک حرف ندانسته ز من یاد گرفت
شکوه دل شکنی های تو را بس که اسیر
کرد با خویش ندانسته سخن یاد گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...2شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 3شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 4شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 5شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 6شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 7شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 8شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 9شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 10شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 11شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 12شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 13شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 14شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...15شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...16شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 17شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 18شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 19شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 20شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 21شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 22شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 23شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 24شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 25شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 26شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 27شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 28شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 29شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 30شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 31شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 32شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 33شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 34شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 35شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 36شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 37شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 38شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 39شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 40شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 41شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 42شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...43شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 44شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...45شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 46شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 47شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...48شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 49شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...50شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 51شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...52شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...53شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...54شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...55شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 56شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 57شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 58شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 59شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 60شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...61شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...62شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 63شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 64شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 65شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 66شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...67شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...68شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...69شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 70شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 71شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 72شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 73شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 74شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 75شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 76شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 77شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...78شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...79شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 80شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 81شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...82شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...83شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 84شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...85شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 86شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 87شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...88شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 89شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...90شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 91شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...92شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 93شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 94شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 95شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 96شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 97شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 98شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 99شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 100شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...101شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 102شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 103شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 104شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...105شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 106شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 107شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...108شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 109شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 110شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...111شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 112شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 113شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 114شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 115شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 116شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 117شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...118شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 119شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 120شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...121شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 122شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 123شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 124شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 125شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...126شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 127شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 128شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 129شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...130شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 131شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 132شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 133شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 134شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 135شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 136شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...137شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...138شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...139شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 140شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 141شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...142شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...143شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...144شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 145شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 146شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 147شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 148شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 149شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 150شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 151شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 152شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 153شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 154شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 155شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...156شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...157شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...158شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 159شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...160شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 161شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...162شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...163شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 164شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 165شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 166شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 167شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...168شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 169شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...170شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 171شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 172شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 173شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 174شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 175شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...176شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 177شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...178شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 179شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 180شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 181شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 182شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 183شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...184شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...185شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...186شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...187شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 188شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 189شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 190شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 191شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 192شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...193شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 194شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 195شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...196شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...197شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...198شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 199شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...200شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...201شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...202شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 203شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 204شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 205شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 206شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 207شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...208شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 209شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 210شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 211شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 212شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...213شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 214شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 215شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 216شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 217شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 218شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 219شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 220شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 221شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 222شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 223شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 224شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 225شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 226شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...227شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 228شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...229شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 230شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 231شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 232شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 233شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...234شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...235شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 236شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 237شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 238شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...239شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...240شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...241شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 242شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 243شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...244شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 245شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 246شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 247شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...248شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 249شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 250شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 251شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 252شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 253شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 254شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 255شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 256شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 257شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 258شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 259شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 260شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 261شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 262شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 263شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 264شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...265شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 266شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...267شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 268شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 269شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...270شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 271شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 272شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 273شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 274شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 275شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 276شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 277شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 278شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...279شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 280شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...281شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...282شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 283شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 284شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 285شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 286شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 287شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 288شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 289شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 290شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 291شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 292شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 293شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 294شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...295شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 296شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 297شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 298شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...299شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...300شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 301شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 302شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 303شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 304شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 305شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 306شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 307شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 308شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 309شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...310شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 311شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 312شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 313شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 314شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 315شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...316شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 317شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...318شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...319شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 320شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 321شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 322شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...323شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 324شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...325شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 326شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 327شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 328شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...329شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...330شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 331شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...332شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 333شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 334شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 335شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 336شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 337شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 338شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 339شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 340شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...341شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 342شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 343شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 344شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 345شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 346شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 347شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...348شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...349شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 350شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...351شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 352شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 353شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...354شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 355شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 356شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 357شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...358شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 359شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 360شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 361شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...362شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 363شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 364شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 365شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...366شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...367شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 368شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...369شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 370شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...371شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 372شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 373شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 374شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 375شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 376شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 377شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 378شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 379شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 380شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 381شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...382شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...383شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 384شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 385شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 386شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...387شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...388شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 389شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 390شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 391شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 392شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...393شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 394شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...395شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 396شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 397شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...398شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...399شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...400شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 401شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...402شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...403شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 404شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 405شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 406شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...407شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 408شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 409شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 410شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 411شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 412شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 413شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 414شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 415شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...416شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 417شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 418شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 419شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 420شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...421شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 422شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 423شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 424شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 425شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 426شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 427شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 428شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 429شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 430شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 431شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...432شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...433شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 434شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 435شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...436شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...437شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 438شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 439شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...440شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 441شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 442شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...443شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...444شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 445شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 446شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 447شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 448شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 449شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 450شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 451شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 452شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 453شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...454شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...455شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 456شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 457شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 458شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 459شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...460شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 461شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 462شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 463شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 464شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 465شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...466شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 467شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 468شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 469شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 470شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 471شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 472شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 473شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 474شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 475شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 476شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 477شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 478شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 479شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...480شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 481شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 482شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 483شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 484شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 485شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 486شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 487شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 488شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ