به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است
آهم گواه محضر دعوای بیخودی است
عالم به دور چشم تو میخانه گشته است
چندانکه چشم کار کند جای بیخودی است
چون معنی کرشمه به لفظ آشنا مباد
آگاهیی که حاصل سودای بیخودی است
قدر دلم بدان که چمنزاد وحشت است
این قطره بازمانده مینای بیخودی است
دارد چمن ز سایه هر برگ جام اسیر
صبح است و جوش خنده گل جای بیخودی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 2شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 3شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 4شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 5شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 6شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 7شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 8شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 9شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...10شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 11شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 12شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 13شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 14شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 15شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 16شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 17شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 18شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 19شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...20شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 21شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 22شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 23شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 24شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 25شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...26شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 27شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 28شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 29شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 30شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...31شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...32شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 33شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 34شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 35شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 36شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 37شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 38شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 39شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 40شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 41شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 42شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 43شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 44شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 45شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 46شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 47شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...48شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 49شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...50شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 51شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 52شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 53شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 54شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...55شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...56شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 57شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...58شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 59شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 60شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...61شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...62شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...63شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 64شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 65شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...66شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 67شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 68شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 69شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 70شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 71شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 72شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 73شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...74شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...75شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 76شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...77شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 78شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...79شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 80شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 81شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...82شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 83شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 84شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 85شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...86شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 87شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...88شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 89شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...90شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...91شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 92شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 93شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 94شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 95شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 96شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 97شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 98شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 99شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 100شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 101شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 102شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 103شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...104شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...105شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 106شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 107شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 108شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 109شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 110شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 111شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 112شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 113شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 114شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 115شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 116شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 117شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 118شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 119شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 120شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 121شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 122شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 123شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 124شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 125شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 126شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 127شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 128شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 129شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 130شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 131شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...132شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 133شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...134شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 135شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 136شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...137شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 138شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...139شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 140شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...141شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...142شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...143شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...144شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 145شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 146شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 147شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 148شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 149شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...150شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...151شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 152شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 153شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 154شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 155شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...156شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...157شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...158شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 159شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 160شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 161شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 162شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 163شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 164شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 165شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 166شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...167شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...168شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 169شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 170شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...171شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...172شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 173شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...174شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 175شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 176شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...177شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 178شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...179شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 180شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...181شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 182شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 183شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 184شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 185شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 186شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 187شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 188شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 189شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...190شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 191شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 192شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 193شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...194شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 195شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 196شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...197شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 198شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 199شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...200شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 201شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 202شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 203شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 204شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 205شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 206شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...207شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 208شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 209شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...210شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 211شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 212شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 213شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 214شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...215شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 216شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 217شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 218شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...219شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 220شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 221شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 222شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 223شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 224شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 225شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...226شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...227شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...228شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 229شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 230شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...231شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...232شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...233شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 234شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 235شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 236شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 237شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 238شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 239شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 240شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 241شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 242شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 243شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 244شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...245شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...246شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...247شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 248شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...249شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 250شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...251شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...252شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 253شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 254شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 255شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 256شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...257شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 258شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...259شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 260شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 261شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 262شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 263شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 264شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...265شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 266شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...267شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 268شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 269شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 270شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 271شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 272شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...273شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...274شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...275شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...276شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 277شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 278شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 279شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 280شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 281شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...282شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 283شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 284شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...285شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...286شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...287شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 288شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...289شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...290شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...291شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 292شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 293شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 294شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 295شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 296شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...297شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 298شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 299شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 300شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 301شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...302شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 303شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 304شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 305شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 306شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 307شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 308شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 309شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 310شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 311شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 312شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 313شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 314شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 315شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...316شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 317شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...318شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 319شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 320شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 321شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 322شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...323شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...324شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 325شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 326شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 327شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...328شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...329شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...330شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 331شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 332شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...333شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 334شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 335شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 336شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...337شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 338شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 339شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 340شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 341شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 342شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 343شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 344شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 345شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 346شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 347شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 348شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 349شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 350شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 351شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 352شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 353شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...354شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 355شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...356شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 357شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 358شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...359شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 360شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 361شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 362شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 363شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 364شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 365شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 366شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 367شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...368شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 369شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...370شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...371شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 372شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 373شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 374شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 375شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 376شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 377شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 378شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 379شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 380شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 381شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 382شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 383شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...384شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 385شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 386شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 387شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...388شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...389شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 390شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 391شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 392شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 393شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 394شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 395شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 396شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 397شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 398شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...399شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 400شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 401شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 402شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 403شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 404شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...405شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 406شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...407شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...408شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 409شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 410شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 411شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...412شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 413شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...414شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 415شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 416شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 417شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...418شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...419شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 420شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...421شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 422شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 423شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 424شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 425شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 426شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 427شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 428شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 429شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...430شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 431شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 432شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 433شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 434شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 435شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 436شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...437شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...438شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 439شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...440شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 441شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 442شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...443شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 444شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 445شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 446شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...447شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 448شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 449شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 450شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...451شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 452شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 453شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 454شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...455شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...456شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 457شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...458شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 459شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...460شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 461شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 462شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 463شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 464شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 465شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 466شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 467شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 468شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 469شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 470شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...471شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...472شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 473شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 474شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 475شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...476شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...477شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 478شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 479شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 480شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 481شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...482شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 483شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...484شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 485شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 486شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...487شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...488شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...489شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 490شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...491شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...492شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 493شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 494شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 495شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...496شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 497شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 498شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 499شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 500شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 501شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 502شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 503شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 504شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...505شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 506شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 507شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 508شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 509شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...510شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 511شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 512شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 513شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 514شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 515شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 516شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 517شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 518شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 519شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 520شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...521شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...522شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 523شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 524شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...525شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...526شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 527شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 528شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...529شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 530شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 531شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...532شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...533شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 534شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 535شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 536شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 537شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 538شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 539شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 540شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 541شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 542شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...543شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...544شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 545شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 546شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 547شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 548شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...549شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 550شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 551شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 552شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 553شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 554شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...555شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 556شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 557شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 558شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 559شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 560شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 561شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 562شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 563شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 564شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 565شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 566شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 567شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 568شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...569شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 570شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 571شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 572شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 573شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 574شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 575شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 576شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 577شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ