به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنماست

1850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنماست
چون غضب شمشیرکین بندد مروت خوشنماست
پیر خود بار اطاعت برده بر دوش غرور
از جوانان خجالت پیشه طاعت خوشنماست
رستمی در گفتگو با خصم عاجز کیش نیست
دست داری حرف عجز آمیز جرأت خوشنماست
چون شود بیدار کارش بیش می آید ز دست
جوهر شمشیر را خواب فراغت خوشنماست
صبح چون شد هرکسی و جرأت بازوی خویش
شام هیجا خصم را با خصم الفت خوشنماست
صبح صادق خضر این عصر است و موسی آفتاب
در صف روشندلان عهد اخوت خوشنماست
دوستانی را که با هم سینه صافی کرده اند
در میان جنگ ایمای محبت خوشنماست
از تغافل پیشه ای کی شکوه می ورزد اسیر
هر چه می آید از آن خصم مروت خوشنماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 2شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...3شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 4شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 5شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 6شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 7شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 8شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 9شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...10شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 11شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 12شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 13شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...14شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 15شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...16شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 17شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 18شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 19شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 20شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 21شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...22شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 23شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 24شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 25شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...26شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 27شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 28شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 29شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 30شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...31شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 32شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 33شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 34شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 35شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...36شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 37شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...38شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...39شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 40شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 41شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...42شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...43شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...44شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 45شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 46شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 47شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...48شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 49شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 50شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...51شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...52شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 53شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 54شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...55شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...56شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 57شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 58شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 59شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 60شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...61شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...62شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...63شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...64شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 65شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 66شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 67شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 68شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 69شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 70شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 71شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 72شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...73شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 74شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 75شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 76شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 77شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 78شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 79شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 80شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 81شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 82شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...83شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 84شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 85شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 86شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 87شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 88شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...89شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 90شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 91شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 92شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 93شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...94شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...95شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 96شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 97شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 98شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 99شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 100شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 101شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 102شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 103شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 104شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 105شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 106شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 107شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 108شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 109شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 110شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...111شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 112شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...113شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 114شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 115شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 116شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 117شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...118شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...119شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 120شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...121شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 122شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 123شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...124شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...125شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...126شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 127شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 128شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...129شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 130شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 131شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 132شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 133شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 134شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 135شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 136شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...137شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...138شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 139شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...140شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 141شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...142شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 143شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 144شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...145شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 146شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 147شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 148شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...149شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 150شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...151شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 152شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...153شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...154شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 155شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 156شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 157شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 158شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 159شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 160شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 161شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 162شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 163شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 164شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 165شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 166شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...167شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...168شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 169شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 170شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 171شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 172شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 173شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 174شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 175شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 176شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 177شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 178شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 179شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 180شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 181شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 182شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 183شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 184شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 185شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 186شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 187شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 188شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 189شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 190شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 191شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 192شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 193شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 194شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...195شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 196شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...197شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 198شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 199شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...200شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 201شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...202شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 203شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...204شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...205شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...206شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...207شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 208شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 209شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 210شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 211شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 212شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...213شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...214شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 215شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 216شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 217شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 218شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...219شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...220شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...221شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 222شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 223شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 224شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 225شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 226شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 227شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 228شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 229شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...230شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...231شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 232شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 233شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...234شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...235شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 236شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...237شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 238شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 239شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...240شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 241شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...242شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 243شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...244شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 245شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 246شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 247شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 248شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 249شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 250شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 251شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 252شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...253شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 254شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 255شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 256شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...257شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 258شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 259شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...260شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 261شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 262شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...263شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 264شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 265شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 266شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 267شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 268شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 269شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...270شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 271شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 272شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...273شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 274شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 275شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 276شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 277شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...278شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 279شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 280شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 281شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...282شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 283شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 284شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 285شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 286شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 287شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 288شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...289شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...290شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...291شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 292شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 293شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...294شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...295شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...296شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 297شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 298شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 299شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 300شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 301شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 302شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 303شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 304شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 305شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 306شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 307شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...308شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...309شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...310شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 311شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...312شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 313شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...314شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...315شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 316شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 317شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 318شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 319شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...320شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 321شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...322شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 323شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 324شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 325شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 326شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 327شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...328شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 329شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...330شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 331شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 332شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 333شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 334شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 335شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...336شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...337شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...338شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...339شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 340شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 341شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 342شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 343شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 344شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...345شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 346شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 347شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...348شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...349شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...350شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 351شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...352شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...353شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...354شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 355شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 356شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 357شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 358شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 359شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...360شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 361شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 362شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 363شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 364شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...365شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 366شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 367شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 368شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 369شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 370شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 371شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 372شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 373شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 374شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 375شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 376شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 377شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 378شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...379شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 380شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...381شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 382شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 383شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 384شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 385شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...386شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...387شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 388شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 389شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 390شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...391شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...392شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...393شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 394شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 395شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...396شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 397شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 398شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 399شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...400شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 401شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 402شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 403شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 404شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 405شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 406شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 407شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 408شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 409شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 410شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 411شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 412شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 413شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 414شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 415شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 416شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...417شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 418شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...419شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 420شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 421شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...422شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 423شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 424شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 425شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 426شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 427شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 428شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 429شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 430شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...431شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 432شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...433شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...434شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 435شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 436شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 437شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 438شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 439شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 440شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 441شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 442شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 443شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 444شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 445شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 446شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...447شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 448شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 449شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 450شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...451شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...452شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 453شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 454شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 455شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 456شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 457شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 458شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 459شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 460شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 461شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...462شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 463شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 464شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 465شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 466شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 467شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...468شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 469شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...470شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...471شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 472شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 473شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 474شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...475شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 476شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...477شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 478شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 479شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 480شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...481شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...482شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 483شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...484شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 485شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 486شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 487شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 488شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 489شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 490شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 491شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 492شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...493شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 494شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 495شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 496شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 497شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 498شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 499شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...500شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...501شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 502شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...503شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 504شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 505شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...506شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 507شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 508شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 509شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...510شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 511شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 512شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 513شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...514شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 515شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 516شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 517شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...518شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...519شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 520شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...521شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 522شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...523شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 524شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 525شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 526شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 527شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 528شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 529شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 530شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 531شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 532شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 533شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...534شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...535شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 536شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 537شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 538شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...539شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...540شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 541شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 542شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 543شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 544شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...545شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 546شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...547شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 548شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 549شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...550شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...551شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...552شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 553شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...554شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...555شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 556شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 557شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 558شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...559شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 560شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 561شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 562شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 563شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 564شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 565شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 566شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 567شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...568شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 569شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 570شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 571شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 572شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...573شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 574شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 575شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 576شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 577شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 578شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 579شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 580شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 581شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 582شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 583شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...584شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...585شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 586شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 587شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...588شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...589شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 590شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 591شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...592شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 593شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 594شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...595شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...596شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 597شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 598شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 599شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 600شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 601شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 602شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 603شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 604شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 605شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...606شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...607شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 608شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 609شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 610شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 611شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...612شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 613شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 614شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 615شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 616شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 617شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...618شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 619شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 620شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 621شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 622شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 623شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 624شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 625شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 626شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 627شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 628شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 629شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 630شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 631شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...632شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 633شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 634شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 635شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 636شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 637شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 638شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 639شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 640شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ