کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می رنگ هوس در دل ویران من انداخت
    زهد آمد و سجاده به دامان من انداخت
    بی منت معمار که دیده است بنایی
    این بال هما سایه بر ایوان من انداخت
    در چشم تو جا داشت تماشای نهانم
    صد تیر نگاه تو زمژگان من انداخت
    سرمستی سودای تو گوی زر خورشید
    بر چرخ ز یک حمله چوگان من انداخت
    گر شاخ گلی بی تو در آغوش گرفتم
    آهی شد و آتش به گریبان من انداخت
    شب دیده به هر رخنه دل دوخته بودم
    مکتوب تو را صبح به زندان من انداخت
    شب شوق اسیر از خبر وصل رسا بود
    شوری به دل از خواب پریشان من انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha