به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گریه ابر از سمن رنگین تر است
جلوه برق از چمن رنگین تر است
سایه عشق از سر ما کم مباد
آه سرد از سوختن رنگین تر است
گفتگوی کیست بزم آرای شوق
انجمن از انجمن رنگین تر است
انتظار جلوه او می کشم
خاکم از خون چمن رنگین تر است
درفشانیهای او شاداب تر
بیزبانیهای من رنگین تر است
در گلستانی که خارش بلبل است
ناله زاغ (و) زغن رنگین تر است
گر چه رنگین است فریاد اسیر
ناله ما بی سخن رنگین تر است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...2شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 3شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...4شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...5شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...6شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 7شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 8شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 9شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 10شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 11شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...12شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...13شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 14شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 15شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 16شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...17شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 18شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...19شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 20شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 21شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 22شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...23شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 24شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 25شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 26شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...27شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...28شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 29شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 30شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...31شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 32شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 33شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...34شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 35شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 36شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 37شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 38شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 39شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 40شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...41شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 42شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 43شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 44شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 45شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...46شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 47شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 48شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 49شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 50شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 51شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 52شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 53شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 54شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 55شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 56شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...57شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 58شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 59شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 60شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 61شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 62شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 63شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...64شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 65شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 66شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 67شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...68شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 69شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...70شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 71شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 72شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 73شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 74شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 75شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...76شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 77شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 78شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 79شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...80شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 81شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 82شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 83شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 84شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...85شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 86شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 87شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 88شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 89شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...90شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 91شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...92شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...93شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 94شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 95شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...96شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...97شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...98شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 99شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 100شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 101شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...102شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 103شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 104شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...105شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...106شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 107شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 108شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...109شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...110شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 111شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 112شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 113شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 114شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...115شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...116شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...117شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...118شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 119شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 120شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 121شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 122شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 123شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 124شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 125شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 126شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...127شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 128شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 129شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 130شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 131شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 132شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 133شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 134شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 135شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 136شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...137شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 138شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 139شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 140شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 141شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 142شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...143شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 144شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 145شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 146شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 147شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...148شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...149شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 150شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 151شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 152شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 153شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 154شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 155شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 156شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 157شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 158شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 159شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 160شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 161شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 162شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 163شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 164شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...165شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 166شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...167شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 168شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 169شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 170شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 171شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...172شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...173شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 174شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...175شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 176شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 177شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...178شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...179شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...180شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 181شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 182شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...183شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 184شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 185شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 186شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 187شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 188شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 189شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 190شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...191شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...192شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 193شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...194شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 195شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...196شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 197شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 198شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...199شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 200شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 201شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 202شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...203شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 204شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...205شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 206شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...207شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...208شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 209شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 210شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 211شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 212شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 213شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 214شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 215شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 216شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 217شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 218شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 219شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 220شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...221شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...222شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 223شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 224شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 225شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 226شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 227شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 228شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 229شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 230شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 231شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 232شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 233شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 234شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 235شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 236شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 237شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 238شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 239شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 240شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 241شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 242شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 243شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 244شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 245شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 246شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 247شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 248شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...249شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 250شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...251شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 252شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 253شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...254شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 255شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...256شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 257شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...258شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...259شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...260شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...261شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 262شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 263شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 264شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 265شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 266شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...267شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...268شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 269شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 270شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 271شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 272شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...273شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...274شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...275شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 276شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 277شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 278شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 279شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 280شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 281شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 282شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 283شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...284شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...285شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 286شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 287شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...288شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...289شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 290شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...291شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 292شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 293شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...294شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 295شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...296شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 297شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...298شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 299شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 300شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 301شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 302شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 303شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 304شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 305شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 306شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...307شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 308شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 309شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 310شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...311شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 312شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 313شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...314شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 315شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 316شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...317شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 318شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 319شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 320شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 321شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 322شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 323شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...324شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 325شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 326شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...327شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 328شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 329شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 330شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 331شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...332شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 333شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 334شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 335شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...336شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 337شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 338شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 339شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 340شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 341شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 342شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...343شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...344شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...345شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 346شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 347شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...348شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...349شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...350شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 351شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 352شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 353شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 354شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 355شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 356شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 357شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 358شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 359شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 360شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 361شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...362شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...363شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...364شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 365شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...366شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 367شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...368شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...369شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 370شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 371شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 372شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 373شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...374شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 375شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...376شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 377شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 378شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 379شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 380شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 381شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...382شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 383شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...384شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 385شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 386شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 387شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 388شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 389شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...390شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...391شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...392شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...393شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 394شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 395شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 396شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 397شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 398شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...399شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 400شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 401شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...402شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...403شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...404شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 405شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...406شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...407شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...408شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 409شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 410شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 411شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 412شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 413شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...414شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 415شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 416شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 417شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 418شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...419شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 420شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 421شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 422شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 423شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 424شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 425شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 426شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 427شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 428شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 429شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 430شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 431شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 432شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...433شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 434شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...435شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 436شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 437شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 438شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 439شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...440شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...441شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 442شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 443شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 444شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...445شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...446شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...447شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 448شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 449شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...450شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 451شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 452شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 453شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...454شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 455شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 456شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 457شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 458شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 459شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 460شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 461شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 462شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 463شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 464شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 465شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 466شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 467شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 468شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 469شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 470شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...471شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 472شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...473شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 474شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 475شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...476شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 477شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 478شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 479شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 480شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 481شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 482شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 483شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 484شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...485شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 486شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...487شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...488شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 489شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 490شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 491شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 492شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 493شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 494شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 495شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 496شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 497شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 498شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 499شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 500شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...501شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 502شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 503شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 504شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...505شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...506شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 507شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 508شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 509شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 510شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 511شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 512شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 513شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 514شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 515شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...516شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 517شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 518شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 519شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 520شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 521شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...522شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 523شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...524شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...525شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 526شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 527شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 528شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...529شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 530شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...531شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 532شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 533شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 534شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...535شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...536شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 537شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...538شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 539شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 540شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 541شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 542شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 543شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 544شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 545شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 546شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...547شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 548شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 549شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 550شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 551شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 552شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 553شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...554شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...555شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 556شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...557شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 558شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 559شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...560شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 561شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 562شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 563شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...564شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 565شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 566شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 567شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...568شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 569شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 570شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 571شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...572شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...573شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 574شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...575شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 576شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...577شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 578شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 579شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 580شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 581شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 582شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 583شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 584شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 585شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 586شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 587شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...588شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...589شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 590شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 591شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 592شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...593شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...594شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 595شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 596شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 597شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 598شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...599شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 600شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...601شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 602شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 603شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...604شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...605شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...606شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 607شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...608شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...609شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 610شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 611شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 612شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...613شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 614شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 615شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 616شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 617شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 618شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 619شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 620شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 621شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...622شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 623شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 624شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 625شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 626شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...627شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 628شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 629شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 630شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 631شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 632شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 633شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 634شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 635شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 636شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 637شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...638شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...639شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 640شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 641شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...642شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...643شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 644شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 645شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...646شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 647شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 648شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...649شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...650شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 651شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 652شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 653شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 654شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 655شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 656شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 657شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 658شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 659شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...660شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...661شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 662شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 663شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 664شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 665شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...666شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 667شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 668شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 669شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 670شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 671شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...672شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 673شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 674شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 675شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 676شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 677شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 678شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 679شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 680شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 681شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 682شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 683شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 684شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 685شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...686شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 687شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 688شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 689شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 690شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 691شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 692شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 693شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 694شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ