به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب

2000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روز وصل است انتظار غریب
نیست اینها ز روزگار غریب
عندلیبم سمندر چمن است
کس مبادا چو من دیار غریب
وحشتم الفت الفتم وحشت
هست صیاد من شکار غریب
جوش عشق است خوش تماشایی است
گشت در باغ برگ و بار غریب
اشک من تا بهار پیرا شد
دل ما آشنا دیار غریب
باغ وصل است اسیر شکر خدا
گشته در سینه خارخار غریب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۳: دل را بسوز و درد نهان را دوا طلب 2شمارهٔ ۱۳۴: روز وصل است انتظار غریب 3شمارهٔ ۱۳۵: می پرستی می دهد یادم نوای عندلیب 4شمارهٔ ۱۳۶: از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت 5شمارهٔ ۱۳۷: می رنگ هوس در دل ویران من انداخت 6شمارهٔ ۱۳۸: نازک شد از وفا دل و قدر جفا شناخت 7شمارهٔ ۱۳۹: خون بود دل که لذت درد نهان شناخت 8شمارهٔ ۱۴۰: عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت 9شمارهٔ ۱۴۱: ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت 10شمارهٔ ۱۴۲: چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گری ...11شمارهٔ ۱۴۳: خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت 12شمارهٔ ۱۴۴: دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت 13شمارهٔ ۱۴۵: داغ تو ز بسکه سینه تاب است 14شمارهٔ ۱۴۶: از آنم دل عدوی اضطراب است 15شمارهٔ ۱۴۷: تو را ز حسن بهار جمال سیراب است 16شمارهٔ ۱۴۸: از جلوه تو چشم دل و جان لبالب است 17شمارهٔ ۱۴۹: تا روغن چراغ دلم درد غربت است 18شمارهٔ ۱۵۰: در آتش عشق تو خرد خام نخست است 19شمارهٔ ۱۵۱: گر آن دیر آشنا بیگانه مست است 20شمارهٔ ۱۵۲: از بزم رفتنی که گلستان الفت است 21شمارهٔ ۱۵۳: صفحه افلاک سرلوح کتاب غفلت است 22شمارهٔ ۱۵۴: بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است 23شمارهٔ ۱۵۵: چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است 24شمارهٔ ۱۵۶: سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست 25شمارهٔ ۱۵۷: رسوای دهرم و غم پنهاینم به جاست 26شمارهٔ ۱۵۸: یک حرف شکوه از لب خشنود برنخاست 27شمارهٔ ۱۵۹: ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخا ...28شمارهٔ ۱۶۰: به وادیی که مروت پناه صیاد است 29شمارهٔ ۱۶۱: هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود ا ...30شمارهٔ ۱۶۲: باده کامل عیار جوش خود است 31شمارهٔ ۱۶۳: دل بی درد ز افسردن حالش پیداست 32شمارهٔ ۱۶۴: گل دیوانگی از سایه خارم پیداست 33شمارهٔ ۱۶۵: گل صد برگ ز درهم شده کارم پیداست 34شمارهٔ ۱۶۶: زعشق مرتبه حسن دلنشین پیداست 35شمارهٔ ۱۶۷: آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست 36شمارهٔ ۱۶۸: از هر آتشکده ای سینه فگاری پیداست 37شمارهٔ ۱۶۹: از عکس تنت جیب قبا آینه زار است 38شمارهٔ ۱۷۰: نه همین دام و نه دانه بسیار است 39شمارهٔ ۱۷۱: تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است 40شمارهٔ ۱۷۲: بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر اس ...41شمارهٔ ۱۷۳: به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر ا ...42شمارهٔ ۱۷۴: به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر اس ...43شمارهٔ ۱۷۵: گر به دست آید گل داغ از گلستان خو ...44شمارهٔ ۱۷۶: حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر ا ...45شمارهٔ ۱۷۷: گریه ابر از سمن رنگین تر است 46شمارهٔ ۱۷۸: گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر ا ...47شمارهٔ ۱۷۹: موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهت ...48شمارهٔ ۱۸۰: بسکه سودای تماشای تو پنهان در سر ...49شمارهٔ ۱۸۱: سینه صافیهای من روشنگر است 50شمارهٔ ۱۸۲: هر نفس جزو پریشان کتاب دیگر است 51شمارهٔ ۱۸۳: الفت آباد محبت را خراج دیگر است 52شمارهٔ ۱۸۴: قفل غم بهر گشاد دل کلید دیگر است 53شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است 54شمارهٔ ۱۸۶: جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر ا ...55شمارهٔ ۱۸۷: نکنی صید یقینی به گمانی که تو راس ...56شمارهٔ ۱۸۸: شمشیر عشق را نمک شرم جوهر است 57شمارهٔ ۱۸۹: گرد راه تو جلوه پرداز است 58شمارهٔ ۱۹۰: روز جزا خجالت سرشار نارساست 59شمارهٔ ۱۹۱: ساقی همین نه از تو دل ما در آتش ا ...60شمارهٔ ۱۹۲: قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است 61شمارهٔ ۱۹۳: آتش زدی به لاله، عذار اینچنین خوش ...62شمارهٔ ۱۹۴: فیض نومیدی از امید مروت بیش است 63شمارهٔ ۱۹۵: پرواز هوای تو که بال و پر شمع است 64شمارهٔ ۱۹۶: تعلق سد راه کام عشق است 65شمارهٔ ۱۹۷: سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشو ...66شمارهٔ ۱۹۸: دل اگر رفت گرفتار طلسم خاک است 67شمارهٔ ۱۹۹: همه روی زمین خطرناک است 68شمارهٔ ۲۰۰: بهار شوخی او جشن تازه فلک است 69شمارهٔ ۲۰۱: ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک اس ...70شمارهٔ ۲۰۲: به گلشنی دلم از دست باغبان تنگ اس ...71شمارهٔ ۲۰۳: دل بی غم گل بی آب و رنگ است 72شمارهٔ ۲۰۴: گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است 73شمارهٔ ۲۰۵: نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل ا ...74شمارهٔ ۲۰۶: ممنون خویش بودن دل قوت دل است 75شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است 76شمارهٔ ۲۰۸: می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل ا ...77شمارهٔ ۲۰۹: گردش چشم او ایاغ دل است 78شمارهٔ ۲۱۰: جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است 79شمارهٔ ۲۱۱: توفیق زاده نظر پاک من دل است 80شمارهٔ ۲۱۲: شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است 81شمارهٔ ۲۱۳: مپرس غم ز برای چه آشنای دل است 82شمارهٔ ۲۱۴: هر کجا موج هیاهوی دل است 83شمارهٔ ۲۱۵: چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل ا ...84شمارهٔ ۲۱۶: پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است 85شمارهٔ ۲۱۷: هر چند باده قوت دل و شربت گل است 86شمارهٔ ۲۱۸: از نگاهش خلد ایما پر گل است 87شمارهٔ ۲۱۹: صبح مشاطه هوای گل است 88شمارهٔ ۲۲۰: آن چهره که خورشید غلام است کدام ا ...89شمارهٔ ۲۲۱: ساقی نشناسیم دل از دست کدام است 90شمارهٔ ۲۲۲: تسلیم اسیر سلسله انقیاد ماست 91شمارهٔ ۲۲۳: در بر دل تو و دل دلبر ماست 92شمارهٔ ۲۲۴: گر شود همسایه زلفت صبا نامحرم است 93شمارهٔ ۲۲۵: دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست 94شمارهٔ ۲۲۶: هر دل که زعشق یارگرم است 95شمارهٔ ۲۲۷: فغانم از دل دیوانه گرم است 96شمارهٔ ۲۲۸: پیش سامان سرشکم مایه دریا کم است 97شمارهٔ ۲۲۹: حرف بی صرفه و بیتابی اظهار کم است 98شمارهٔ ۲۳۰: فراموشی فراموش دل ماست 99شمارهٔ ۲۳۱: چشم بدخو چون هجوم آورد طاقت خوشنم ...100شمارهٔ ۲۳۲: چمن چمن گل آشفتگی به دامن ماست 101شمارهٔ ۲۳۳: ز فیض گریه چمن یک بساط چیده ماست 102شمارهٔ ۲۳۴: دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست 103شمارهٔ ۲۳۵: به رنگ باده صراحی طلسم هستی ماست 104شمارهٔ ۲۳۶: فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست 105شمارهٔ ۲۳۷: به عالم حکم اشک ما روان است 106شمارهٔ ۲۳۸: درد دل گفتن همین تنها نه در نا گف ...107شمارهٔ ۲۳۹: مژه ها با نگاه در سخن است 108شمارهٔ ۲۴۰: به حرف لب نگشودن رسایی سخن است 109شمارهٔ ۲۴۱: امتحان خلق دل پامال سودا کردن است 110شمارهٔ ۲۴۲: بزم حیرت را چراغ از دیده ما روشن ...111شمارهٔ ۲۴۳: شمع راز من ز سیمای نگفتن روشن است 112شمارهٔ ۲۴۴: کی در صفا چو تیغ تواش سینه روشن ا ...113شمارهٔ ۲۴۵: اخگرم آفت بیداری من خواب من است 114شمارهٔ ۲۴۶: ساغر باده شرمسار من است 115شمارهٔ ۲۴۷: دریا نمی ز اشک نمک پرور من است 116شمارهٔ ۲۴۸: آه بی تاثیر من تیر من است 117شمارهٔ ۲۴۹: دل پروانه فروغ گهر راز من است 118شمارهٔ ۲۵۰: کشته ناز تو کی با کش ز طعن دشمن ا ...119شمارهٔ ۲۵۱: حشر آرام لقب آتش خس پوش من است 120شمارهٔ ۲۵۲: خرابه گرد فلک احتشام آه من است 121شمارهٔ ۲۵۳: جمعیت جهان ز پریشانی من است 122شمارهٔ ۲۵۴: سخت حیران شده ام فرصت دیدن این اس ...123شمارهٔ ۲۵۵: آهم از بس که آتشین است 124شمارهٔ ۲۵۶: هر چند بهشت دلنشین است 125شمارهٔ ۲۵۷: بسترم تیغ و زخم بالین است 126شمارهٔ ۲۵۸: تماشاگاه دل چشم سیاه است 127شمارهٔ ۲۵۹: با سمند تو مگر مه به گرو تاخته اس ...128شمارهٔ ۲۶۰: گریه خاکستر گداخته است 129شمارهٔ ۲۶۱: سجده غفلت من قبله نما ساخته است 130شمارهٔ ۲۶۲: دیگر به بزم او سخن ما گذشته است 131شمارهٔ ۲۶۳: کار نفس ز جلوه رنگین گذشته است 132شمارهٔ ۲۶۴: گرد کلفت در جنون درد ایاغم گشته ا ...133شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است 134شمارهٔ ۲۶۶: از اشک و آه من گل و سنبل شکفته اس ...135شمارهٔ ۲۶۷: بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاس ...136شمارهٔ ۲۶۸: به جنون عشق مایل افتاده است 137شمارهٔ ۲۶۹: کدام شوق به راه دویدن افتاده است 138شمارهٔ ۲۷۰: هر طرف باد صبا زان طره بویی برده ...139شمارهٔ ۲۷۱: نه همین از دوری احباب داغم کرده ا ...140شمارهٔ ۲۷۲: آنکه صید عالم از چشم خماری کرده ا ...141شمارهٔ ۲۷۳: دیوانه گر به دل غم دنیا شمرده است 142شمارهٔ ۲۷۴: گلستان شرم و گلزار حیا آورده است 143شمارهٔ ۲۷۵: دلم از یاد تو خندان شده است 144شمارهٔ ۲۷۶: به دور ما نگه مشفقانه را چه شده ا ...145شمارهٔ ۲۷۷: یاد زلف تو مرا مصرع حالی شده است 146شمارهٔ ۲۷۸: گریه زچشمم به امان آمده است 147شمارهٔ ۲۷۹: شور دل پیشتر از دل به جهان آمده ا ...148شمارهٔ ۲۸۰: بی جام و شیشه چشم تو خمار بوده اس ...149شمارهٔ ۲۸۱: تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است 150شمارهٔ ۲۸۲: موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است 151شمارهٔ ۲۸۳: بعد عمری سویم از روی مروت دیده اس ...152شمارهٔ ۲۸۴: رنجی که چشم شب پره از نور دیده اس ...153شمارهٔ ۲۸۵: ز بویی بیخودم رویی که دیده است 154شمارهٔ ۲۸۶: مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است 155شمارهٔ ۲۸۷: بی سبزه نوبهار ندانم چکاره است 156شمارهٔ ۲۸۸: خلوت جان را تجلی از چراغ سینه است 157شمارهٔ ۲۸۹: هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای ...158شمارهٔ ۲۹۰: دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای اس ...159شمارهٔ ۲۹۱: هر سر مویم ز افغان بلبل دیوانه ای ...160شمارهٔ ۲۹۲: نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی اس ...161شمارهٔ ۲۹۳: خیال دام و قفس انتظار آزادی است 162شمارهٔ ۲۹۴: دارم دلی که آینه پیرای بیخودی است 163شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است 164شمارهٔ ۲۹۶: از خوی تو عالم چمن شعله نگاری است 165شمارهٔ ۲۹۷: هر عارض افروخته مشاطه نازی است 166شمارهٔ ۲۹۸: دل آواره مستمندکسی است 167شمارهٔ ۲۹۹: دلی دارم که مست جام ساقی است 168شمارهٔ ۳۰۰: دو جهان از کتاب دل ورقی است 169شمارهٔ ۳۰۱: بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی ا ...170شمارهٔ ۳۰۲: داری تمام عالم اگر آشنا یکی است 171شمارهٔ ۳۰۳: دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است 172شمارهٔ ۳۰۴: جایی که دامگاه غزال رمیدگی است 173شمارهٔ ۳۰۵: در تماشای تو هر چشمی دلی است 174شمارهٔ ۳۰۶: هر سبزه این باغ نشان خم دامی است 175شمارهٔ ۳۰۷: خموشیها عجب شیرین زبانی است 176شمارهٔ ۳۰۸: بهار عمر و نوروز جوانی است 177شمارهٔ ۳۰۹: حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست 178شمارهٔ ۳۱۰: هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است 179شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...180شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 181شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 182شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 183شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 184شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 185شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...186شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 187شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 188شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 189شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 190شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...191شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...192شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 193شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 194شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 195شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 196شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 197شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 198شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 199شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 200شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 201شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 202شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 203شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 204شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 205شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 206شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 207شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...208شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 209شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...210شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 211شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 212شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 213شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 214شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...215شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...216شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 217شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...218شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 219شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 220شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...221شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...222شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...223شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 224شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 225شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...226شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 227شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 228شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 229شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 230شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 231شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 232شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 233شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...234شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...235شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 236شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...237شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 238شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...239شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 240شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 241شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...242شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 243شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 244شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 245شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...246شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 247شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...248شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 249شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...250شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...251شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 252شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 253شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 254شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 255شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 256شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 257شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 258شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 259شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 260شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 261شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 262شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 263شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...264شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...265شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 266شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 267شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 268شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 269شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 270شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 271شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 272شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 273شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 274شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 275شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 276شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 277شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 278شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 279شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 280شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 281شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 282شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 283شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 284شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 285شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 286شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 287شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 288شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 289شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 290شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 291شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...292شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 293شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...294شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 295شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 296شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...297شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 298شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...299شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 300شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...301شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...302شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...303شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...304شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 305شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 306شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 307شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 308شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 309شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...310شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...311شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 312شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 313شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 314شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 315شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...316شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...317شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...318شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 319شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 320شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 321شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 322شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 323شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 324شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 325شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 326شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...327شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...328شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 329شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 330شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...331شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...332شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 333شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...334شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 335شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 336شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...337شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 338شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...339شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 340شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...341شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 342شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 343شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 344شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 345شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 346شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 347شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 348شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 349شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...350شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 351شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 352شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 353شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...354شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 355شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 356شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...357شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 358شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 359شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...360شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 361شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 362شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 363شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 364شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 365شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 366شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...367شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 368شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 369شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...370شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 371شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 372شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 373شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 374شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...375شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 376شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 377شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 378شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...379شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 380شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 381شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 382شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 383شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 384شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 385شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...386شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...387شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...388شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 389شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 390شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...391شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...392شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...393شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 394شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 395شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 396شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 397شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 398شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 399شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 400شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 401شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 402شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 403شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 404شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...405شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...406شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...407شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 408شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...409شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 410شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...411شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...412شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 413شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 414شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 415شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 416شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...417شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 418شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...419شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 420شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 421شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 422شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 423شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 424شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...425شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 426شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...427شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 428شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 429شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 430شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 431شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 432شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...433شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...434شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...435شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...436شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 437شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 438شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 439شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 440شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 441شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...442شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 443شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 444شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...445شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...446شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...447شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 448شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...449شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...450شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...451شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 452شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 453شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 454شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 455شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 456شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...457شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 458شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 459شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 460شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 461شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...462شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 463شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 464شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 465شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 466شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 467شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 468شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 469شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 470شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 471شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 472شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 473شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 474شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 475شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...476شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 477شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...478شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 479شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 480شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 481شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 482شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...483شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...484شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 485شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 486شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 487شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...488شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...489شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...490شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 491شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 492شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...493شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 494شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 495شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 496شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...497شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 498شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 499شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 500شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 501شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 502شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 503شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 504شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 505شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 506شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 507شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 508شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 509شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 510شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 511شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 512شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 513شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...514شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 515شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...516شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 517شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 518شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...519شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 520شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 521شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 522شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 523شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 524شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 525شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 526شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 527شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...528شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 529شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...530شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...531شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 532شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 533شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 534شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 535شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 536شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 537شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 538شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 539شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 540شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 541شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 542شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 543شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...544شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 545شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 546شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 547شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...548شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...549شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 550شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 551شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 552شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 553شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 554شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 555شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 556شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 557شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 558شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...559شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 560شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 561شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 562شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 563شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 564شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...565شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 566شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...567شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...568شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 569شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 570شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 571شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...572شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 573شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...574شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 575شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 576شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 577شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...578شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...579شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 580شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...581شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 582شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 583شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 584شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 585شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 586شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 587شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 588شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 589شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...590شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 591شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 592شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 593شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 594شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 595شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 596شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...597شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...598شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 599شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...600شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 601شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 602شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...603شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 604شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 605شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 606شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...607شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 608شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 609شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 610شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...611شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 612شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 613شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 614شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...615شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...616شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 617شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...618شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 619شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...620شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 621شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 622شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 623شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 624شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 625شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 626شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 627شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 628شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 629شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 630شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...631شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...632شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 633شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 634شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 635شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...636شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...637شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 638شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 639شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 640شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 641شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...642شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 643شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...644شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 645شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 646شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...647شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...648شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...649شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 650شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...651شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...652شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 653شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 654شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 655شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...656شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 657شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 658شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 659شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 660شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 661شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 662شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 663شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 664شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...665شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 666شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 667شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 668شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 669شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...670شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 671شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 672شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 673شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 674شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 675شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 676شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 677شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 678شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 679شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 680شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...681شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...682شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 683شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 684شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...685شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...686شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 687شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 688شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...689شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 690شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 691شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...692شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...693شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 694شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 695شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 696شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 697شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 698شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 699شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 700شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 701شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 702شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...703شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...704شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 705شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 706شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 707شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 708شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...709شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 710شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 711شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 712شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 713شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 714شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...715شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 716شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 717شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 718شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 719شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 720شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 721شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 722شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 723شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 724شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 725شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 726شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 727شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 728شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...729شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 730شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 731شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 732شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 733شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 734شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 735شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 736شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 737شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ