کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنچه بی روی توام گریه به روی آورده است
    سیل خون است که از دیده به جوی آورده ست
    باده نوشان تو خرسند به بویی بودند
    ز آن می لعل که ساقی به سبوی آورده ست
    با غم عشق تو بی وجه مرا جان دادن
    دل نمی داد ولی زلف تو روی آورده ست
    قیمت نکهت زلف تو صبا می داند
    که شب تیره از آن راه چو موی آورده ست
    ای خیالی مده از دست که اکسیر بقاست
    گرد خاکی که صبا ز آن سرِ کوی آورده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha