کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان کرد
    بی رنج تو راحت ز مداوا نتوان کرد
    گر حلقهٔ بازار بلا زلف تو نبوَد
    سرمایهٔ جان در سر سودا نتوان کرد
    آن روز که از صبح وصال تو زند دم
    روزی ست که اندیشهٔ فردا نتوان کرد
    گویم به سگت راز دل خویش ولیکن
    خود را به سر کویِ تو رسوا نتوان کرد
    ای دل چو شدی ساکن کویش، غم فردوس
    بگذار که قلبی به همه جا نتوان کرد
    افسوس از آن روز خیالی که خیالش
    پنهان شود از دیده و پیدا نتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha