کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد
    به هر دیار که رو آورد براندازد
    گهی که چشم تو فرمان دهد به خون ریزی
    نخست تیغ تو از ذوق آن سراندازد
    میان ما و غمت محرمی ست لیک رقیب
    بر آن سر است که ما را به هم دراندازد
    مرا ز پای در انداخت دست محنت تو
    هزار بار برآنم که دیگر اندازد
    کمان کین مکش ای فتنه جو که نزدیک است
    که مرغ روح ز سهم بلا پر اندازد
    اگر حدیث خیالی به حشرگاه رسد
    ز عشق ولوله در صفّ محشر اندازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha