به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز
یارب مگر به یار رسم خود تو چاره ساز
زاهد به راه مسجد و ما کوی می فروش
تا کارِ کی برآورد آن یار بی نیاز
انکار بر حقیقت عاشق چه می کنی
ای ره نبرده هیچ مگر جانب مجاز
پرهیز کن ز نالهٔ جانسوز بی دلان
گر آگهی ز آتش این آهِ جانگداز
با جور یار به که بسازی در این دو روز
تا کی کنی به شِکوِه خیالی زبان دراز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 2شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 3شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 4شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 5شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...6شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 7شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...8شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...9شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 10شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 11شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 12شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...13شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 14شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 15شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 16شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 17شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 18شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...19شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...20شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...21شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...22شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 23شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 24شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 25شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...26شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...27شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...28شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 29شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 30شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...31شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 32شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 33شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 34شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...35شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...36شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 37شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...38شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 39شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 40شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 41شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...42شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 43شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...44شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 45شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 46شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 47شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...48شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...49شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 50شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 51شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 52شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 53شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 54شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 55شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...56شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...57شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 58شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 59شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 60شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 61شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 62شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 63شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 64شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 65شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...66شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...67شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 68شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 69شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...70شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 71شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 72شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 73شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 74شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...75شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...76شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 77شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 78شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...79شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 80شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 81شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 82شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 83شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 84شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...85شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 86شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 87شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 88شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 89شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 90شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 91شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 92شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 93شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 94شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 95شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...96شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 97شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...98شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...99شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 100شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 101شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 102شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 103شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 104شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 105شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 106شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 107شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...108شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 109شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 110شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 111شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...112شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 113شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 114شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...115شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ