کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا دیده
    همین باشد کمال بی رهی ای دل تو بادیده
    ز رسوایی نیندیشم کنون کز غم برون انداخت
    حدیث دیده ام را گریه و راز مرا دیده
    تو قدر خاک پای خود بپرس از مردم چشمم
    نه زآن مردم که روشن می کنند از توتیا دیده
    اگر نادیده رویت را به مه نسبت کند چشمم
    مکن عیبش که بدخویی سیه روی است نادیده
    از این غیرت نمی خواهد خیالی دیده را روشن
    که می سازد خیالت را به مردم آشنا دیده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha