به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسیدیم

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل خون شد و زاین راه به جایی نرسیدیم
مُردیم ز درد و به دوایی نرسیدیم
در راه وفا عاقبت الامر سرِ ما
پوسید و به بوسیدن پایی نرسیدیم
افسوس که بی پا و سر اندر طلب دوست
بسیار دویدیم و به جایی نرسیدیم
کردیم بسی سعی وز گلزار وصالش
بی ناله چو بلبل به نوایی نرسیدیم
آخر چو خیالی به سرِ منزل مقصود
جز در قدم راهنمایی نرسیدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 2شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...3شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 4شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 5شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 6شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...7شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...8شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 9شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...10شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 11شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 12شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 13شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...14شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 15شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...16شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 17شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 18شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 19شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...20شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...21شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 22شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 23شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 24شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 25شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 26شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 27شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...28شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...29شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 30شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 31شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 32شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 33شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 34شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 35شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 36شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 37شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...38شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...39شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 40شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 41شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...42شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 43شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 44شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 45شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 46شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...47شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...48شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 49شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 50شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...51شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 52شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 53شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 54شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 55شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 56شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...57شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 58شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 59شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 60شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 61شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 62شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 63شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 64شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 65شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 66شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 67شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...68شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 69شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...70شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...71شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 72شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 73شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 74شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 75شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 76شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 77شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 78شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 79شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...80شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 81شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 82شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 83شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...84شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 85شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 86شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...87شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ