به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب در آتشیم

1680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب در آتشیم
با خیال نرگست درعین بیماری خوشیم
سالها بودیم رقصان در هوایت ذرّه وار
واین زمان افتاده چون گردی به روی مفرشیم
گه نشسته در عرق گه درتبیم از اشک و سوز
مختصر یعنی که در عشقت به آب و آتشیم
گفته ای زلفم مکش ورنه بلا خواهی کشید
هر بلایی کز سر زلف تو آید می کشیم
تا پی قید خیالی گرد گرد عارضت
زلف چون زنجیر تو لیلی ست ما مجنون وشیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 2شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...3شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 4شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 5شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 6شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...7شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...8شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 9شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 10شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 11شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 12شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 13شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 14شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...15شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...16شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 17شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 18شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 19شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 20شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 21شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 22شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 23شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 24شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...25شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...26شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 27شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 28شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...29شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 30شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 31شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 32شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 33شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...34شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...35شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 36شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 37شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...38شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 39شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 40شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 41شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 42شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 43شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...44شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 45شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 46شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 47شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 48شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 49شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 50شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 51شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 52شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 53شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 54شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...55شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 56شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...57شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...58شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 59شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 60شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 61شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 62شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 63شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 64شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 65شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 66شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...67شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 68شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 69شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 70شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...71شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 72شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 73شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...74شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ