کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشکِ چشم من که جان نقد روان می خواندش
    دیده جرمی دید از آن رو از نظر می راندش
    سرو لاف سرفرازی می زند قدّت کجاست
    تا روان برخیزد از جا و ز پا بنشاندش
    مشگ اگر گوید که با زلف تو می مانم خطاست
    چون خطایی گوید از زلفت عجب گرماندش
    باز بی جرم از من مسکین رقیب فتنه جوی
    رنجشی دارد ندانم تا چه می رنجاندش
    ای ملامتگوی آخر با خیالی هر نفس
    وصف آن بدخو چه می گویی نکو می داندش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha