کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاری ست که از غایت نادانی خویش
    چون خطت نامه سیاهم ز پریشانی خویش
    آنچنان کفر سر زلف تو بدنامم کرد
    که خجل می شوم از نام مسلمانی خویش
    سرکشی نیست دلم را که تو را سجده نکرد
    خاک راه تو نیازرد به پیشانی خویش
    هیچکس از گنه عشق بتان توبه نکرد
    که پشیمان نشد آخر ز پشیمانی خویش
    عاقبت عشق ز رخ پردهٔ دعوی برداشت
    تا خیالی کند اقرار به حیرانی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha