کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر
باری شود آبش به لب جوی برابر
آن کیست که در عشق تو چون درّ سرشکم
دعویّ یتیمی کند و بگذرد از زر
گر سر برود در سر زلف تو زیان نیست
سودای سر زلف تو سودی ست سراسر
در حُسن غلام خط و خالت دو سیاهند
نام و لقب هر دو شده سنبل و عنبر
از رهگذر سینهٔ مجروح خیالی
جز ناوک خونریز تو کس نیست به خون تر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 2شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 3شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 4شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 5شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 6شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 7شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 8شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 9شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...10شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 11شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...12شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...13شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 14شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 15شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 16شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...17شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 18شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 19شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 20شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 21شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 22شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...23شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...24شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...25شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...26شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 27شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 28شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 29شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...30شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...31شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...32شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 33شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 34شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...35شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 36شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 37شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 38شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...39شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...40شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 41شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...42شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 43شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 44شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 45شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...46شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 47شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...48شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 49شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 50شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 51شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...52شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...53شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 54شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 55شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 56شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 57شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 58شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 59شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...60شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...61شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 62شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 63شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 64شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 65شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 66شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 67شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 68شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 69شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...70شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...71شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 72شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 73شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...74شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 75شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 76شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 77شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 78شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...79شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...80شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 81شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 82شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...83شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 84شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 85شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 86شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 87شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 88شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...89شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 90شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 91شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 92شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 93شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 94شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 95شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 96شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 97شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 98شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 99شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...100شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 101شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...102شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...103شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 104شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 105شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 106شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 107شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 108شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 109شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 110شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 111شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...112شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 113شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 114شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 115شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...116شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 117شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 118شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...119شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

آمارگیر وبلاگ