به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند
مشگ از چین آید و پیش تو مسکینی کند
چوب ها باید زدن بر سر نبات مصر را
بعد از این گر با لبت دعویّ شیرینی کند
تا لبت را دید جان من ز غم بر لب رسید
این بوَد انجام کارِ آنکه خودبینی کند
با مسلمانان دو چشمت آنچه کرد از دوستی
کافرم با هیچ کس گر دشمن دینی کند
با خیال لعل شیرینت خیالی هرکجا
لب گشاید طوطی معنی شکر چینی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 2شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 3شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...4شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 5شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 6شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 7شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 8شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...9شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 10شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 11شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 12شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 13شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 14شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 15شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 16شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 17شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 18شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...19شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 20شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...21شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...22شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 23شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 24شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 25شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...26شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 27شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 28شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 29شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 30شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 31شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...32شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...33شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...34شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...35شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 36شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 37شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 38شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...39شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...40شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...41شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 42شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 43شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...44شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 45شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 46شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 47شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...48شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...49شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 50شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...51شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 52شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 53شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 54شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...55شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 56شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...57شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 58شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 59شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 60شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...61شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...62شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 63شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 64شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 65شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 66شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 67شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 68شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...69شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...70شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 71شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 72شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 73شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 74شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 75شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 76شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 77شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 78شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...79شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...80شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 81شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 82شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...83شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 84شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 85شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 86شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 87شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...88شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...89شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 90شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 91شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...92شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 93شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 94شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 95شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 96شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 97شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...98شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 99شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 100شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 101شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 102شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 103شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 104شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 105شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 106شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 107شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 108شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...109شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 110شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...111شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...112شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 113شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 114شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 115شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 116شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 117شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 118شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 119شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 120شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...121شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 122شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 123شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 124شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...125شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 126شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 127شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...128شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ