به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مرا یاد آن روی دیوانه کرد
که زنجیر زلف تو را شانه کرد
شبی از رخت نور دزدید شمع
روانش گرفتند و در خانه کرد
چه شمعی ندانم که پروانه را
در آتش فکندی و پروا نکرد
تشبّه به دندان او کرد دُر
چه گویم به غایت که مینا نکرد
خیالی به می بست پیمان چو دید
که ساقی اشارت به پیمانه کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...2شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 3شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...4شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 5شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...6شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 7شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 8شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 9شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 10شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 11شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...12شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 13شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 14شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 15شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...16شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 17شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 18شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 19شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 20شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...21شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 22شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 23شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 24شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 25شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 26شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 27شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 28شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 29شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 30شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...31شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 32شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...33شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...34شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 35شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 36شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 37شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...38شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 39شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 40شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 41شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 42شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 43شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...44شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...45شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...46شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...47شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 48شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 49شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 50شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...51شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...52شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...53شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 54شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 55شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...56شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 57شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 58شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 59شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...60شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...61شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 62شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...63شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 64شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 65شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 66شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...67شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 68شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...69شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 70شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 71شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 72شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...73شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...74شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 75شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 76شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 77شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 78شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 79شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 80شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...81شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...82شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 83شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 84شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 85شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 86شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 87شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 88شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 89شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 90شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...91شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...92شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 93شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 94شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...95شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 96شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 97شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 98شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 99شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...100شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...101شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 102شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 103شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...104شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 105شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 106شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 107شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 108شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 109شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...110شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 111شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 112شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 113شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 114شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 115شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 116شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 117شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 118شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 119شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 120شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...121شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 122شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...123شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...124شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 125شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 126شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 127شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 128شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 129شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 130شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 131شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 132شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...133شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 134شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 135شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 136شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...137شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 138شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 139شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...140شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ