کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد
دیده باری ز گل روی تو رنگی دارد
گر در این ره به سعادت نرسد نیست عجب
هرکه از نامِ غلامیّ تو ننگی دارد
دل بپرداز ز تزویر که نوری ندهد
در نظر روی هر آیینه که زنگی دارد
کوس رحلت بزن ای جان که در این منزل خاک
هیچ کس را نشنیدم که درنگی دارد
آخر آمد ز غمت وقت خیالی دریاب
که به فکر دهنت فرصت تنگی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۵: گرچه هر دم سیل اشک ما به دریا می ...2شمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد 3شمارهٔ ۲۱۷: گرچه شب غم ساختم چون شمع من با سو ...4شمارهٔ ۲۱۸: گر ز بالای تو هر ساعت بلا باید کش ...5شمارهٔ ۲۱۹: گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد 6شمارهٔ ۲۲۰: گر قدح با لب میگون تو لافی دارد 7شمارهٔ ۲۲۱: گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا ش ...8شمارهٔ ۲۲۲: گر ندیدی کز سرای دیده ام خون می چ ...9شمارهٔ ۲۲۳: گر همچونی دم می زنم از سوز دل خون ...10شمارهٔ ۲۲۴: گل جامه دران بار دگر سر به در آور ...11شمارهٔ ۲۲۵: گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید 12شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند 13شمارهٔ ۲۲۷: گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می ...14شمارهٔ ۲۲۸: گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد 15شمارهٔ ۲۲۹: گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام می ...16شمارهٔ ۲۳۰: گهی که آیت حسن تو را بیان کردند 17شمارهٔ ۲۳۱: لبت جانبخش و دلجو می نماید 18شمارهٔ ۲۳۲: ما را ز سر خیال تو بیرون نمی شود 19شمارهٔ ۲۳۳: ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد ک ...20شمارهٔ ۲۳۴: مرا بی تو راحت الم می نماید 21شمارهٔ ۲۳۵: مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواه ...22شمارهٔ ۲۳۶: مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود 23شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود 24شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...25شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 26شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...27شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 28شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...29شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 30شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 31شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 32شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 33شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 34شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...35شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 36شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 37شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 38شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...39شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 40شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 41شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 42شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 43شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...44شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 45شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 46شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 47شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 48شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 49شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 50شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 51شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 52شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 53شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...54شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 55شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...56شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...57شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 58شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 59شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 60شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...61شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 62شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 63شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 64شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 65شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 66شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...67شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...68شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...69شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...70شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 71شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 72شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 73شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...74شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...75شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...76شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 77شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 78شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...79شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 80شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 81شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 82شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...83شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...84شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 85شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...86شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 87شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 88شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 89شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...90شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 91شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...92شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 93شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 94شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 95شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...96شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...97شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 98شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 99شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 100شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 101شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 102شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 103شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...104شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...105شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 106شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 107شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 108شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 109شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 110شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 111شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 112شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 113شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...114شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...115شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 116شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 117شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...118شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 119شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 120شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 121شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 122شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...123شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...124شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 125شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 126شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...127شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 128شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 129شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 130شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 131شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 132شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...133شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 134شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 135شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 136شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 137شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 138شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 139شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 140شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 141شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 142شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 143شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...144شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 145شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...146شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...147شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 148شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 149شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 150شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 151شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 152شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 153شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 154شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 155شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...156شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 157شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 158شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 159شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...160شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 161شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 162شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...163شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

آمارگیر وبلاگ