کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد
    از شهر بقا خیمه به صحرای عدم زد
    یارب چه بلایی تو ندانم که به عالم
    هرجا قدم آورد قدت فتنه علَم زد
    چون ماه نو از دیده نهان گشت یقین شد
    کز فتنهٔ ابروی تو ترسید که خم زد
    تا کلک قضا نقش رخ و زلف تو بندد
    از غالیه بر صفحهٔ خورشید رقم زد
    باشد که به جایی رسد از عشق خیالی
    چون از سر اخلاص در این راه قدم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha