کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من و خم زد
    به وقت خویش بادا وقت ما را گر چه برهم زد
    به ابرویت که از ماه نو این مقدار بسیار است
    که پیش ابروی شوخ تو لاف دلبری کم زد
    کمینه حاصل مهر از گداییِّ درت این است
    که رایات شهنشاهی بر این فیروزه طارم زد
    دلِ نی بس که می سوزد ز تاب آتش هجران
    چو شمعش از دهن دودی برآمد هرکجا دم زد
    در این سودا ملایک را ز عزّت دم فروبستند
    نخستین آتشی کز عشق پیدا شد بر آدم زد
    بوَد کز عالم معنی برآرد سر به آزادی
    خیالی کز سر رندی قدم بر هر دو عالم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha