کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۵۷: دلم را مقام عبادت درِ اوست

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم را مقام عبادت درِ اوست
زهی بخت آن دل که فرمانبرِ اوست
طفیل قد اوست هرجا که جانی ست
عجب سرو نازی که جانها برِ اوست
اگرچه خطش نیست چون غمزه جادو
ولیکن همه فتنه ها در سرِ اوست
دمادم ز اندیشه خون می خورد دل
چو قلب است لابد همین در خورِ اوست
خیالی به حشرت خط نیکنامی
همین بس که نام تو در دفترِ اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶: دل به زاری دامن زلف جفا کارش گرفت 2شمارهٔ ۵۷: دلم را مقام عبادت درِ اوست 3شمارهٔ ۵۸: دلم از دردِ فراق تو قوی افگار است 4شمارهٔ ۵۹: دل ناگرفته خال تو در زلف جا گرفت 5شمارهٔ ۶۰: دل وصل تو می خواهد و دلخواست همین ...6شمارهٔ ۶۱: دلی که صرف تو شد نقد عشق قیمت اوست 7شمارهٔ ۶۲: رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست 8شمارهٔ ۶۳: ز بس که عشق تو شوری به شهر و کو ان ...9شمارهٔ ۶۴: زلف تو را که شامِ پریشانی من است 10شمارهٔ ۶۵: سروِ بالای تو در عالم خوبی علم است 11شمارهٔ ۶۶: سروِ بالای تو را شیوه بلا انگیزی س ...12شمارهٔ ۶۷: سرو تا بندهٔ بالای تو شد آزاد است 13شمارهٔ ۶۸: سنبل باغ رخت غالیه بو افتاده ست 14شمارهٔ ۶۹: شمع رویت را چراغ آسمان پروانه یی س ...15شمارهٔ ۷۰: کدامین رسم و آیینی که در رندان مفر ...16شمارهٔ ۷۱: کجا روم که مرا جز درت پناهی نیست 17شمارهٔ ۷۲: که می داند میِ شوق از چه جام است 18شمارهٔ ۷۳: گر چه ابر زندگی جان بخش و صافی مشر ...19شمارهٔ ۷۴: گرچه اشک منِ غمدیده سراسر گهر است 20شمارهٔ ۷۵: گرچه تو حقیری و گناه تو عظیم است 21شمارهٔ ۷۶: گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است 22شمارهٔ ۷۷: گرچه طریق وفا قدیم است 23شمارهٔ ۷۸: گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم ا ...24شمارهٔ ۷۹: گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت 25شمارهٔ ۸۰: گنجی ست عشق یار که عالم خراب اوست 26شمارهٔ ۸۱: لاله را همچو بتان عارض دلجویی نیست 27شمارهٔ ۸۲: مرا از دل خبر جز بی دلی نیست 28شمارهٔ ۸۳: مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست 29شمارهٔ ۸۴: نالهٔ دلسوز نی شرح غمی بیش نیست 30شمارهٔ ۸۵: نرگس خیال چشم تو در خواب ناز یافت 31شمارهٔ ۸۶: نقدی ست دل که سکّهٔ محنت به نام او ...32شمارهٔ ۸۷: هر آن حدیث که در دعویِ محبّت توست 33شمارهٔ ۸۸: هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیس ...34شمارهٔ ۸۹: هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به ...35شمارهٔ ۹۰: هر دل که به عشق مبتلا نیست 36شمارهٔ ۹۱: هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیس ...37شمارهٔ ۹۲: هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور ...38شمارهٔ ۹۳: یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت 39شمارهٔ ۹۴: آزاد بنده یی که قبول دلی شود 40شمارهٔ ۹۵: آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید 41شمارهٔ ۹۶: آن گوهر حسنی که بدان فخر توان کرد 42شمارهٔ ۹۷: آن دم ایاز خاص به مقصود می رسد 43شمارهٔ ۹۸: آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند 44شمارهٔ ۹۹: آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد 45شمارهٔ ۱۰۰: از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد 46شمارهٔ ۱۰۱: از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آ ...47شمارهٔ ۱۰۲: اشکم به جست و جوی او بر خاک آن در ...48شمارهٔ ۱۰۳: افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفت ...49شمارهٔ ۱۰۴: اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و ف ...50شمارهٔ ۱۰۵: اگر چه صاحب معنی همه هنر باشد 51شمارهٔ ۱۰۶: اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد 52شمارهٔ ۱۰۷: اوّل استادی که عشق و حسن را تقسیم ...53شمارهٔ ۱۰۸: اهل دل در طلبت صاحب تدبیر شدند 54شمارهٔ ۱۰۹: ای دل از باطن آن فرقه که صاحب قدم ...55شمارهٔ ۱۱۰: ای لبت کام دل بی سروسامانی چند 56شمارهٔ ۱۱۱: ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان ...57شمارهٔ ۱۱۲: با آفتاب رویت چون مه نمی برآید 58شمارهٔ ۱۱۳: باد از هوای کوی تو پیغام می دهد 59شمارهٔ ۱۱۴: باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود 60شمارهٔ ۱۱۵: باد اگر یاد سرو ما نکند 61شمارهٔ ۱۱۶: باز از قدم گل چمن پیر جوان شد 62شمارهٔ ۱۱۷: باز این دل خود کام به فرمان کسی ش ...63شمارهٔ ۱۱۸: باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد 64شمارهٔ ۱۱۹: باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد 65شمارهٔ ۱۲۰: باز ره بینان نشان از قرب منزل می ...66شمارهٔ ۱۲۱: باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد 67شمارهٔ ۱۲۲: با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود 68شمارهٔ ۱۲۳: به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من ...69شمارهٔ ۱۲۴: به جهان لطیف طبعی که ز خود ملال د ...70شمارهٔ ۱۲۵: تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد 71شمارهٔ ۱۲۶: تابِ رویت رونق خورشید عالمتاب برد 72شمارهٔ ۱۲۷: تا بر بیاض رویت خطّ سیه برآمد 73شمارهٔ ۱۲۸: تاب رویت به فروغ مه تابان ماند 74شمارهٔ ۱۲۹: تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرد ...75شمارهٔ ۱۳۰: تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب ش ...76شمارهٔ ۱۳۱: تا به سودای تو دل را عشق و همّت ی ...77شمارهٔ ۱۳۲: تا به کی چشم تو جز غارت دینها نکن ...78شمارهٔ ۱۳۳: تا به کی نقد دلم صرف غم هجران شود 79شمارهٔ ۱۳۴: تا به معنی اهل صورت دم ز آب و گل ...80شمارهٔ ۱۳۵: تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد 81شمارهٔ ۱۳۶: تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد 82شمارهٔ ۱۳۷: تا خرد خیمه سوی عالم جسمانی زد 83شمارهٔ ۱۳۸: تا خطت خود را به سودای خطا خواهد ...84شمارهٔ ۱۳۹: تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می ...85شمارهٔ ۱۴۰: تا دلم شیوهٔ آن زلف دوتا می داند 86شمارهٔ ۱۴۱: تا راهروان در حرم دل نرسیدند 87شمارهٔ ۱۴۲: تا ز خاک قدمت باد خبر می آرد 88شمارهٔ ۱۴۳: تا ز عشق اهل نظر آئینه یی برساختن ...89شمارهٔ ۱۴۴: تا زلف تو دلم را پا بستهٔ بلا کرد 90شمارهٔ ۱۴۵: تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد 91شمارهٔ ۱۴۶: تا ز نسیم رحتمش رایحه یی به ما رس ...92شمارهٔ ۱۴۷: تا کافر چشمت ز مژه عزم سپه کرد 93شمارهٔ ۱۴۸: تا گرد عارض تو خط سبز بردمید 94شمارهٔ ۱۴۹: تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد 95شمارهٔ ۱۵۰: تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید 96شمارهٔ ۱۵۱: تا نشد زلفت پریشان وقت ما برهم نز ...97شمارهٔ ۱۵۲: ترک چشمت بی سپاه حُسن خنجر می زند 98شمارهٔ ۱۵۳: تو را به جز سخن اندر دهن نمی گنجد 99شمارهٔ ۱۵۴: چشمت آزار ما چه می خواهد 100شمارهٔ ۱۵۵: چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد 101شمارهٔ ۱۵۶: چنین که چشم تو پروای دادخواه ندار ...102شمارهٔ ۱۵۷: چو زلف بی قرارش قصد جان کرد 103شمارهٔ ۱۵۸: چو سرو هر که در این بوستان هوای ت ...104شمارهٔ ۱۵۹: چو عطّار صبا در چین زلفت مشگ می ب ...105شمارهٔ ۱۶۰: چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می ...106شمارهٔ ۱۶۱: چو نام مستیِ نرگس به بزم باغ برآم ...107شمارهٔ ۱۶۲: خدا بتان جفا کیش را وفا بخشد 108شمارهٔ ۱۶۳: خطت را تا به خون ریزی نشان شد 109شمارهٔ ۱۶۴: خطت صحیفهٔ مه را نقاب مشگین کرد 110شمارهٔ ۱۶۵: خیال روی تو از سر به در نخواهم کر ...111شمارهٔ ۱۶۶: خیز که پیر مغان میکده را درگشاد 112شمارهٔ ۱۶۷: در ازل مهر تو با جان رقم غم می زد 113شمارهٔ ۱۶۸: در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل ش ...114شمارهٔ ۱۶۹: در چمن سبزهٔ سیراب به هرجا که رسی ...115شمارهٔ ۱۷۰: در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند 116شمارهٔ ۱۷۱: دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین ...117شمارهٔ ۱۷۲: دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد 118شمارهٔ ۱۷۳: دل به رویت هوس صحبت جانی دارد 119شمارهٔ ۱۷۴: دل نه جز غصّه محرمی دارد 120شمارهٔ ۱۷۵: دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد 121شمارهٔ ۱۷۶: دلم جز با غمت خرّم نباشد 122شمارهٔ ۱۷۷: دلِ شکسته چو در آرزوی لعل تو خون ...123شمارهٔ ۱۷۸: دل جفای خطت از دور قمر می داند 124شمارهٔ ۱۷۹: دلم از زلف تو پا بستهٔ سودا آمد 125شمارهٔ ۱۸۰: دل در آن زلف شد و روی دل افروز ند ...126شمارهٔ ۱۸۱: دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از ...127شمارهٔ ۱۸۲: راستی را شیوه یی کآن سرو قامت می ...128شمارهٔ ۱۸۳: روی تو طعنه بر گُل سیراب می زند 129شمارهٔ ۱۸۴: ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد 130شمارهٔ ۱۸۵: ز غمزه چشم تو چون تیر در کمان آور ...131شمارهٔ ۱۸۶: سپاه عشق از آن لحظه خیمه بالا زد 132شمارهٔ ۱۸۷: سرشک تا به کی از چشم آن و این افت ...133شمارهٔ ۱۸۸: سرکشید از کبر ابلیس و چنین مهجور ...134شمارهٔ ۱۸۹: سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نک ...135شمارهٔ ۱۹۰: سروِ قدّت طرف باغ چو پا می ماند 136شمارهٔ ۱۹۱: سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند 137شمارهٔ ۱۹۲: سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نمای ...138شمارهٔ ۱۹۳: شبی کآن ماه با ما خوش برآید 139شمارهٔ ۱۹۴: صاحب روی نکو منصب دولت دارد 140شمارهٔ ۱۹۵: ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب م ...141شمارهٔ ۱۹۶: صبا به تحفه نسیمی که دلگشای آرد 142شمارهٔ ۱۹۷: طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمی کند 143شمارهٔ ۱۹۸: طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می کند 144شمارهٔ ۱۹۹: عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد 145شمارهٔ ۲۰۰: غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد 146شمارهٔ ۲۰۱: کس نیست که کار ما برآرد 147شمارهٔ ۲۰۲: کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواه ...148شمارهٔ ۲۰۳: کسی را که رویت هوس می کند 149شمارهٔ ۲۰۴: کسی کآشفتهٔ سودای آن زنجیر مو آمد 150شمارهٔ ۲۰۵: کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند 151شمارهٔ ۲۰۶: کسی چون گل دهن پرخنده دارد 152شمارهٔ ۲۰۷: کسی کاو به جانان وصالی ندارد 153شمارهٔ ۲۰۸: کسی که سلسلهٔ زلف مشکبو دارد 154شمارهٔ ۲۰۹: کسی کز خوان قسمت مفلسان را جام می ...155شمارهٔ ۲۱۰: کمند زلف توام پای بند سودا کرد 156شمارهٔ ۲۱۱: کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد 157شمارهٔ ۲۱۲: گر ای اشک دیده به خویشت بخواند 158شمارهٔ ۲۱۳: گر بعد اجل دردِ تو با خویش توان ب ...159شمارهٔ ۲۱۴: گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد 160شمارهٔ ۲۱۵: گرچه هر دم سیل اشک ما به دریا می ...161شمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد 162شمارهٔ ۲۱۷: گرچه شب غم ساختم چون شمع من با سو ...163شمارهٔ ۲۱۸: گر ز بالای تو هر ساعت بلا باید کش ...164شمارهٔ ۲۱۹: گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد 165شمارهٔ ۲۲۰: گر قدح با لب میگون تو لافی دارد 166شمارهٔ ۲۲۱: گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا ش ...167شمارهٔ ۲۲۲: گر ندیدی کز سرای دیده ام خون می چ ...168شمارهٔ ۲۲۳: گر همچونی دم می زنم از سوز دل خون ...169شمارهٔ ۲۲۴: گل جامه دران بار دگر سر به در آور ...170شمارهٔ ۲۲۵: گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید 171شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند 172شمارهٔ ۲۲۷: گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می ...173شمارهٔ ۲۲۸: گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد 174شمارهٔ ۲۲۹: گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام می ...175شمارهٔ ۲۳۰: گهی که آیت حسن تو را بیان کردند 176شمارهٔ ۲۳۱: لبت جانبخش و دلجو می نماید 177شمارهٔ ۲۳۲: ما را ز سر خیال تو بیرون نمی شود 178شمارهٔ ۲۳۳: ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد ک ...179شمارهٔ ۲۳۴: مرا بی تو راحت الم می نماید 180شمارهٔ ۲۳۵: مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواه ...181شمارهٔ ۲۳۶: مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود 182شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود 183شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...184شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 185شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...186شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 187شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...188شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 189شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 190شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 191شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 192شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 193شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...194شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 195شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 196شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 197شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...198شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 199شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 200شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 201شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 202شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...203شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 204شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 205شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 206شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 207شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 208شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 209شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 210شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 211شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 212شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...213شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 214شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...215شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...216شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 217شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 218شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 219شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...220شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 221شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 222شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 223شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 224شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 225شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...226شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...227شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...228شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...229شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 230شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 231شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 232شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...233شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...234شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...235شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 236شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 237شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...238شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 239شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 240شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 241شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...242شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...243شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 244شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...245شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 246شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 247شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 248شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...249شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 250شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...251شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 252شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 253شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 254شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...255شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...256شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 257شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 258شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 259شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 260شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 261شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 262شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...263شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...264شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 265شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 266شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 267شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 268شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 269شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 270شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 271شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 272شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...273شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...274شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 275شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 276شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...277شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 278شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 279شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 280شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 281شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...282شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...283شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 284شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 285شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...286شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 287شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 288شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 289شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 290شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 291شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...292شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 293شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 294شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 295شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 296شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 297شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 298شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 299شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 300شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 301شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 302شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...303شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 304شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...305شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...306شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 307شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 308شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 309شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 310شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 311شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 312شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 313شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 314شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...315شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 316شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 317شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 318شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...319شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 320شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 321شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...322شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

آمارگیر وبلاگ