کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

خیالی بخاریغزل هاشمارهٔ ۷۷: گرچه طریق وفا قدیم است

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرچه طریق وفا قدیم است
علم نداری تو حق علیم است
با تو دل ما یکی ست لیکن
آنهم به تیغ جفا دو نیم است
گر به ادب درّ گوش نگیرد
پیش حدیث تو نایتیم است
آنکه ز زلف تو گاه گاهی
جان به نسیمی دهد چو نسیم است
گر تو ز راه کرم نبخشی
کام خیالی، خدای کریم است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶: گرچه شمار عاشق زنّار زلف یار است 2شمارهٔ ۷۷: گرچه طریق وفا قدیم است 3شمارهٔ ۷۸: گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم ا ...4شمارهٔ ۷۹: گریهٔ خون سرِ ره بر منِ درویش گرفت 5شمارهٔ ۸۰: گنجی ست عشق یار که عالم خراب اوست 6شمارهٔ ۸۱: لاله را همچو بتان عارض دلجویی نیست 7شمارهٔ ۸۲: مرا از دل خبر جز بی دلی نیست 8شمارهٔ ۸۳: مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست 9شمارهٔ ۸۴: نالهٔ دلسوز نی شرح غمی بیش نیست 10شمارهٔ ۸۵: نرگس خیال چشم تو در خواب ناز یافت 11شمارهٔ ۸۶: نقدی ست دل که سکّهٔ محنت به نام او ...12شمارهٔ ۸۷: هر آن حدیث که در دعویِ محبّت توست 13شمارهٔ ۸۸: هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیس ...14شمارهٔ ۸۹: هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به ...15شمارهٔ ۹۰: هر دل که به عشق مبتلا نیست 16شمارهٔ ۹۱: هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیس ...17شمارهٔ ۹۲: هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور ...18شمارهٔ ۹۳: یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت 19شمارهٔ ۹۴: آزاد بنده یی که قبول دلی شود 20شمارهٔ ۹۵: آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید 21شمارهٔ ۹۶: آن گوهر حسنی که بدان فخر توان کرد 22شمارهٔ ۹۷: آن دم ایاز خاص به مقصود می رسد 23شمارهٔ ۹۸: آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند 24شمارهٔ ۹۹: آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد 25شمارهٔ ۱۰۰: از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد 26شمارهٔ ۱۰۱: از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آ ...27شمارهٔ ۱۰۲: اشکم به جست و جوی او بر خاک آن در ...28شمارهٔ ۱۰۳: افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفت ...29شمارهٔ ۱۰۴: اگرچه دل نصیب از چشم شوخت مکر و ف ...30شمارهٔ ۱۰۵: اگر چه صاحب معنی همه هنر باشد 31شمارهٔ ۱۰۶: اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد 32شمارهٔ ۱۰۷: اوّل استادی که عشق و حسن را تقسیم ...33شمارهٔ ۱۰۸: اهل دل در طلبت صاحب تدبیر شدند 34شمارهٔ ۱۰۹: ای دل از باطن آن فرقه که صاحب قدم ...35شمارهٔ ۱۱۰: ای لبت کام دل بی سروسامانی چند 36شمارهٔ ۱۱۱: ای آنکه به جور از تو تبرّا نتوان ...37شمارهٔ ۱۱۲: با آفتاب رویت چون مه نمی برآید 38شمارهٔ ۱۱۳: باد از هوای کوی تو پیغام می دهد 39شمارهٔ ۱۱۴: باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود 40شمارهٔ ۱۱۵: باد اگر یاد سرو ما نکند 41شمارهٔ ۱۱۶: باز از قدم گل چمن پیر جوان شد 42شمارهٔ ۱۱۷: باز این دل خود کام به فرمان کسی ش ...43شمارهٔ ۱۱۸: باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد 44شمارهٔ ۱۱۹: باز بیرون شدی و نوبت حیرانی شد 45شمارهٔ ۱۲۰: باز ره بینان نشان از قرب منزل می ...46شمارهٔ ۱۲۱: باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد 47شمارهٔ ۱۲۲: با غمت هرچند کار درد ما مشکل شود 48شمارهٔ ۱۲۳: به بازی حلقهٔ زلف تو دل برد از من ...49شمارهٔ ۱۲۴: به جهان لطیف طبعی که ز خود ملال د ...50شمارهٔ ۱۲۵: تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد 51شمارهٔ ۱۲۶: تابِ رویت رونق خورشید عالمتاب برد 52شمارهٔ ۱۲۷: تا بر بیاض رویت خطّ سیه برآمد 53شمارهٔ ۱۲۸: تاب رویت به فروغ مه تابان ماند 54شمارهٔ ۱۲۹: تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرد ...55شمارهٔ ۱۳۰: تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب ش ...56شمارهٔ ۱۳۱: تا به سودای تو دل را عشق و همّت ی ...57شمارهٔ ۱۳۲: تا به کی چشم تو جز غارت دینها نکن ...58شمارهٔ ۱۳۳: تا به کی نقد دلم صرف غم هجران شود 59شمارهٔ ۱۳۴: تا به معنی اهل صورت دم ز آب و گل ...60شمارهٔ ۱۳۵: تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد 61شمارهٔ ۱۳۶: تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد 62شمارهٔ ۱۳۷: تا خرد خیمه سوی عالم جسمانی زد 63شمارهٔ ۱۳۸: تا خطت خود را به سودای خطا خواهد ...64شمارهٔ ۱۳۹: تا دل به وصف آن دهن عرض تکلّم می ...65شمارهٔ ۱۴۰: تا دلم شیوهٔ آن زلف دوتا می داند 66شمارهٔ ۱۴۱: تا راهروان در حرم دل نرسیدند 67شمارهٔ ۱۴۲: تا ز خاک قدمت باد خبر می آرد 68شمارهٔ ۱۴۳: تا ز عشق اهل نظر آئینه یی برساختن ...69شمارهٔ ۱۴۴: تا زلف تو دلم را پا بستهٔ بلا کرد 70شمارهٔ ۱۴۵: تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد 71شمارهٔ ۱۴۶: تا ز نسیم رحتمش رایحه یی به ما رس ...72شمارهٔ ۱۴۷: تا کافر چشمت ز مژه عزم سپه کرد 73شمارهٔ ۱۴۸: تا گرد عارض تو خط سبز بردمید 74شمارهٔ ۱۴۹: تا گلشن از طراوت روی تو یاد داد 75شمارهٔ ۱۵۰: تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید 76شمارهٔ ۱۵۱: تا نشد زلفت پریشان وقت ما برهم نز ...77شمارهٔ ۱۵۲: ترک چشمت بی سپاه حُسن خنجر می زند 78شمارهٔ ۱۵۳: تو را به جز سخن اندر دهن نمی گنجد 79شمارهٔ ۱۵۴: چشمت آزار ما چه می خواهد 80شمارهٔ ۱۵۵: چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد 81شمارهٔ ۱۵۶: چنین که چشم تو پروای دادخواه ندار ...82شمارهٔ ۱۵۷: چو زلف بی قرارش قصد جان کرد 83شمارهٔ ۱۵۸: چو سرو هر که در این بوستان هوای ت ...84شمارهٔ ۱۵۹: چو عطّار صبا در چین زلفت مشگ می ب ...85شمارهٔ ۱۶۰: چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می ...86شمارهٔ ۱۶۱: چو نام مستیِ نرگس به بزم باغ برآم ...87شمارهٔ ۱۶۲: خدا بتان جفا کیش را وفا بخشد 88شمارهٔ ۱۶۳: خطت را تا به خون ریزی نشان شد 89شمارهٔ ۱۶۴: خطت صحیفهٔ مه را نقاب مشگین کرد 90شمارهٔ ۱۶۵: خیال روی تو از سر به در نخواهم کر ...91شمارهٔ ۱۶۶: خیز که پیر مغان میکده را درگشاد 92شمارهٔ ۱۶۷: در ازل مهر تو با جان رقم غم می زد 93شمارهٔ ۱۶۸: در ازل قطرهٔ خونی که ز آب و گِل ش ...94شمارهٔ ۱۶۹: در چمن سبزهٔ سیراب به هرجا که رسی ...95شمارهٔ ۱۷۰: در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند 96شمارهٔ ۱۷۱: دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین ...97شمارهٔ ۱۷۲: دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد 98شمارهٔ ۱۷۳: دل به رویت هوس صحبت جانی دارد 99شمارهٔ ۱۷۴: دل نه جز غصّه محرمی دارد 100شمارهٔ ۱۷۵: دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد 101شمارهٔ ۱۷۶: دلم جز با غمت خرّم نباشد 102شمارهٔ ۱۷۷: دلِ شکسته چو در آرزوی لعل تو خون ...103شمارهٔ ۱۷۸: دل جفای خطت از دور قمر می داند 104شمارهٔ ۱۷۹: دلم از زلف تو پا بستهٔ سودا آمد 105شمارهٔ ۱۸۰: دل در آن زلف شد و روی دل افروز ند ...106شمارهٔ ۱۸۱: دوش می گفتم که ماه این دلفروزی از ...107شمارهٔ ۱۸۲: راستی را شیوه یی کآن سرو قامت می ...108شمارهٔ ۱۸۳: روی تو طعنه بر گُل سیراب می زند 109شمارهٔ ۱۸۴: ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد 110شمارهٔ ۱۸۵: ز غمزه چشم تو چون تیر در کمان آور ...111شمارهٔ ۱۸۶: سپاه عشق از آن لحظه خیمه بالا زد 112شمارهٔ ۱۸۷: سرشک تا به کی از چشم آن و این افت ...113شمارهٔ ۱۸۸: سرکشید از کبر ابلیس و چنین مهجور ...114شمارهٔ ۱۸۹: سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نک ...115شمارهٔ ۱۹۰: سروِ قدّت طرف باغ چو پا می ماند 116شمارهٔ ۱۹۱: سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند 117شمارهٔ ۱۹۲: سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نمای ...118شمارهٔ ۱۹۳: شبی کآن ماه با ما خوش برآید 119شمارهٔ ۱۹۴: صاحب روی نکو منصب دولت دارد 120شمارهٔ ۱۹۵: ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب م ...121شمارهٔ ۱۹۶: صبا به تحفه نسیمی که دلگشای آرد 122شمارهٔ ۱۹۷: طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمی کند 123شمارهٔ ۱۹۸: طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می کند 124شمارهٔ ۱۹۹: عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد 125شمارهٔ ۲۰۰: غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد 126شمارهٔ ۲۰۱: کس نیست که کار ما برآرد 127شمارهٔ ۲۰۲: کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواه ...128شمارهٔ ۲۰۳: کسی را که رویت هوس می کند 129شمارهٔ ۲۰۴: کسی کآشفتهٔ سودای آن زنجیر مو آمد 130شمارهٔ ۲۰۵: کسی که نسبت قدّت به سرو ناز کند 131شمارهٔ ۲۰۶: کسی چون گل دهن پرخنده دارد 132شمارهٔ ۲۰۷: کسی کاو به جانان وصالی ندارد 133شمارهٔ ۲۰۸: کسی که سلسلهٔ زلف مشکبو دارد 134شمارهٔ ۲۰۹: کسی کز خوان قسمت مفلسان را جام می ...135شمارهٔ ۲۱۰: کمند زلف توام پای بند سودا کرد 136شمارهٔ ۲۱۱: کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد 137شمارهٔ ۲۱۲: گر ای اشک دیده به خویشت بخواند 138شمارهٔ ۲۱۳: گر بعد اجل دردِ تو با خویش توان ب ...139شمارهٔ ۲۱۴: گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد 140شمارهٔ ۲۱۵: گرچه هر دم سیل اشک ما به دریا می ...141شمارهٔ ۲۱۶: گرچه دل بهره ز کیش تو خدنگی دارد 142شمارهٔ ۲۱۷: گرچه شب غم ساختم چون شمع من با سو ...143شمارهٔ ۲۱۸: گر ز بالای تو هر ساعت بلا باید کش ...144شمارهٔ ۲۱۹: گر شبی ماه رخت پرده ز رو برگیرد 145شمارهٔ ۲۲۰: گر قدح با لب میگون تو لافی دارد 146شمارهٔ ۲۲۱: گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا ش ...147شمارهٔ ۲۲۲: گر ندیدی کز سرای دیده ام خون می چ ...148شمارهٔ ۲۲۳: گر همچونی دم می زنم از سوز دل خون ...149شمارهٔ ۲۲۴: گل جامه دران بار دگر سر به در آور ...150شمارهٔ ۲۲۵: گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید 151شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند 152شمارهٔ ۲۲۷: گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می ...153شمارهٔ ۲۲۸: گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد 154شمارهٔ ۲۲۹: گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام می ...155شمارهٔ ۲۳۰: گهی که آیت حسن تو را بیان کردند 156شمارهٔ ۲۳۱: لبت جانبخش و دلجو می نماید 157شمارهٔ ۲۳۲: ما را ز سر خیال تو بیرون نمی شود 158شمارهٔ ۲۳۳: ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد ک ...159شمارهٔ ۲۳۴: مرا بی تو راحت الم می نماید 160شمارهٔ ۲۳۵: مرا تا سوز دل هر شب بلای تن نخواه ...161شمارهٔ ۲۳۶: مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود 162شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود 163شمارهٔ ۲۳۸: مرا می سوزد آن بدخو که کار خودنکو ...164شمارهٔ ۲۳۹: مرا یاد آن روی دیوانه کرد 165شمارهٔ ۲۴۰: مسافران که در این ره به کاروان رف ...166شمارهٔ ۲۴۱: میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد 167شمارهٔ ۲۴۲: ناز مه جز به همین نیست که نوری دا ...168شمارهٔ ۲۴۳: نکردم جز به زلف یار پیوند 169شمارهٔ ۲۴۴: واقف از جام می لعل تو مدهوشانند 170شمارهٔ ۲۴۵: هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد 171شمارهٔ ۲۴۶: هر خطایی که سزاوار عتابی باشد 172شمارهٔ ۲۴۷: هردم از جانب او تیغ بلا می آید 173شمارهٔ ۲۴۸: هردم از غیبم به گوش دل ندایی می ر ...174شمارهٔ ۲۴۹: هر دم به صورتی یار دیدار می نماید 175شمارهٔ ۲۵۰: هر شبی زلفش مرا دربند سودا می کشد 176شمارهٔ ۲۵۱: هرکجا خطّ تو عرض نافهٔ چینی کند 177شمارهٔ ۲۵۲: هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت ...178شمارهٔ ۲۵۳: هرکه سر در قدمِ مردم مقبل ننهاد 179شمارهٔ ۲۵۴: هرگز به جهان چیزی جز یار نمی ماند 180شمارهٔ ۲۵۵: هندوی زلف تو زآن حال مشوّش دارد 181شمارهٔ ۲۵۶: یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد 182شمارهٔ ۲۵۷: یار درد بی دلان را دید و تدبیری ن ...183شمارهٔ ۲۵۸: یار در کار دلم کوشش بسیاری کرد 184شمارهٔ ۲۵۹: از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر 185شمارهٔ ۲۶۰: از گوهر اشک ار نشود دیده توانگر 186شمارهٔ ۲۶۱: چه بود افسانهٔ منصور با یار 187شمارهٔ ۲۶۲: دلا غم یار ما شد دل به جا دار 188شمارهٔ ۲۶۳: گر به رویت کنند نسبت حور 189شمارهٔ ۲۶۴: عمری دویده ایم به دنبالِ اهل راز 190شمارهٔ ۲۶۵: ما را ز روزگار غمِ روزگار بس 191شمارهٔ ۲۶۶: آب شد پیش لبت قند چو تر کردیمش 192شمارهٔ ۲۶۷: آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مست ...193شمارهٔ ۲۶۸: آنکه رحمی نیست بر حال منش 194شمارهٔ ۲۶۹: اشکِ چشم من که جان نقد روان می خو ...195شمارهٔ ۲۷۰: اگر در بند سودا نیست با من زلف مش ...196شمارهٔ ۲۷۱: تا در دلت غمی بوَد از دلپذیر خویش 197شمارهٔ ۲۷۲: چه کرد سرو به قدّت که بر کشیدندش 198شمارهٔ ۲۷۳: چون طلب کردیم فیضی از سحاب رحمتش 199شمارهٔ ۲۷۴: در عشق از آن خوشدلم از چشم ترِ خو ...200شمارهٔ ۲۷۵: دلا به دست هوس تار زلف یار مکش 201شمارهٔ ۲۷۶: کجاست ساغر می تا به گردش آرندش 202شمارهٔ ۲۷۷: دل چو گشت از جام معنی جرعه نوش 203شمارهٔ ۲۷۸: روزگاری ست که از غایت نادانی خویش 204شمارهٔ ۲۷۹: گر ترحّم نکند طرّهٔ بی آرامش 205شمارهٔ ۲۸۰: ما را به درِ دوست گشاد از هوس خوی ...206شمارهٔ ۲۸۱: ما را همین زبانی ست آن نیز در دعا ...207شمارهٔ ۲۸۲: یار اگر بد کند ای دل نتوان گفت بد ...208شمارهٔ ۲۸۳: هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آر ...209شمارهٔ ۲۸۴: گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک 210شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل 211شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم 212شمارهٔ ۲۸۷: از آن ز دیده و دل اشک و آه می خوا ...213شمارهٔ ۲۸۸: ای ز چشمت چشم نرگس نسخه یی امّا س ...214شمارهٔ ۲۸۹: تا به روی از دیده اشک لاله گون می ...215شمارهٔ ۲۹۰: تا خاک راه همت اهل صفا شدم 216شمارهٔ ۲۹۱: خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم 217شمارهٔ ۲۹۲: دل خون شد و زاین راه به جایی نرسی ...218شمارهٔ ۲۹۳: دل گم شد و جز بر دهنش نیست گمانم 219شمارهٔ ۲۹۴: زهی تیره از زلف تو روز، شام 220شمارهٔ ۲۹۵: سرشک جانب خاک در تو بست احرام 221شمارهٔ ۲۹۶: گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می ...222شمارهٔ ۲۹۷: گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی تو ...223شمارهٔ ۲۹۸: گهی که جانب آن زلف خم به خم بینیم 224شمارهٔ ۲۹۹: ما به اوّل ستم زلف تو را خوش کردی ...225شمارهٔ ۳۰۰: ما به فکر دهنت ذوق شکر یافته ایم 226شمارهٔ ۳۰۱: مابه وجهی صفت روی تو با مه کردیم 227شمارهٔ ۳۰۲: ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم 228شمارهٔ ۳۰۳: ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفت ...229شمارهٔ ۳۰۴: ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم 230شمارهٔ ۳۰۵: ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب د ...231شمارهٔ ۳۰۶: مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم 232شمارهٔ ۳۰۷: مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم 233شمارهٔ ۳۰۸: من که با لعل تو فارغ ز می رنگینم 234شمارهٔ ۳۰۹: من که از دیدهٔ معنی به رخت می نگر ...235شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان لب شیرین تو را جان گفت ...236شمارهٔ ۳۱۱: ای رفیقان به شب هجر چو از آتش من 237شمارهٔ ۳۱۲: ای مهر تو انیس دل ناتوان من 238شمارهٔ ۳۱۳: با آنکه بر مزارم نگذشت قاتل من 239شمارهٔ ۳۱۴: به غیر چشمهٔ حیوان کرا رسد گفتن 240شمارهٔ ۳۱۵: تا دست دهد روی چو خورشید تودیدن 241شمارهٔ ۳۱۶: تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من 242شمارهٔ ۳۱۷: تا می فشاند سوز دل خون از کباب خو ...243شمارهٔ ۳۱۸: گر تو را میلی ست بر قتل زبون خویش ...244شمارهٔ ۳۱۹: گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من 245شمارهٔ ۳۲۰: گر شود بر خاک کویت فرصت سر باختن 246شمارهٔ ۳۲۱: من که باشم که بود لایق تو خدمت من 247شمارهٔ ۳۲۲: ای به حُسن آفتاب چاکر تو 248شمارهٔ ۳۲۳: به هوا و هوس نکهت پیراهن تو 249شمارهٔ ۳۲۴: تا چمن دم زد ز لطف عارض رعنای او 250شمارهٔ ۳۲۵: تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او 251شمارهٔ ۳۲۶: خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو 252شمارهٔ ۳۲۷: دلیر آن است که در دیده بود منزل ا ...253شمارهٔ ۳۲۸: صوفی ما جام باشد باده تا باشد در ...254شمارهٔ ۳۲۹: کسی که پیرویِ عشق نیست عادت او 255شمارهٔ ۳۳۰: کسی که خاک درِ دوست نیست افسر او 256شمارهٔ ۳۳۱: لاله کز گل می برد دل چهرهٔ رعنای ...257شمارهٔ ۳۳۲: لطفی که می کند به محبّان عذار او 258شمارهٔ ۳۳۳: من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو 259شمارهٔ ۳۳۴: ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه 260شمارهٔ ۳۳۵: کنایت ها به آب خضر گفته 261شمارهٔ ۳۳۶: گهی دل می خورد خونم گه از راه جفا ...262شمارهٔ ۳۳۷: نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه س ...263شمارهٔ ۳۳۸: همه شب در غم آن ماه پاره 264شمارهٔ ۳۳۹: از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی 265شمارهٔ ۳۴۰: اگرچه مشگ را باشد به هر سویی خرید ...266شمارهٔ ۳۴۱: ای اشک مرا از سر کویش خبری گوی 267شمارهٔ ۳۴۲: ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی 268شمارهٔ ۳۴۳: ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی 269شمارهٔ ۳۴۴: ای پارسا که دایم رو در نماز داری 270شمارهٔ ۳۴۵: ای دل آن دم شرف صحبت دلبر یابی 271شمارهٔ ۳۴۶: ای دل از خویش گذر تا که به جایی ب ...272شمارهٔ ۳۴۷: ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی 273شمارهٔ ۳۴۸: ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی 274شمارهٔ ۳۴۹: ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری 275شمارهٔ ۳۵۰: ای که در عالم خوبی به لطافت علمی 276شمارهٔ ۳۵۱: ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری 277شمارهٔ ۳۵۲: ای گل از روی تو آموخته خندان رویی 278شمارهٔ ۳۵۳: بدین شوخی که تو بنیاد داری 279شمارهٔ ۳۵۴: تا در قدم اهل دلی خاک نگردی 280شمارهٔ ۳۵۵: تا دلم را به غم هجر در انداخته ای 281شمارهٔ ۳۵۶: تا کی ای شوخ به هر بیخبری می سازی 282شمارهٔ ۳۵۷: تا همچو غنچه خندان از خود به در ن ...283شمارهٔ ۳۵۸: تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی 284شمارهٔ ۳۵۹: چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوه ...285شمارهٔ ۳۶۰: چه طرفه طرفه تو نقشی چه بوالعجب ن ...286شمارهٔ ۳۶۱: خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی 287شمارهٔ ۳۶۲: دلا تا محنتی بر خودنبینی 288شمارهٔ ۳۶۳: دلا چو روی به اقبال مقبلی داری 289شمارهٔ ۳۶۴: دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی 290شمارهٔ ۳۶۵: شد باز به دیدار سحر چشم جهانی 291شمارهٔ ۳۶۶: کجا باشد چو می روشن ضمیری 292شمارهٔ ۳۶۷: گر ای دل بر طریق عذرخواهی 293شمارهٔ ۳۶۸: گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی 294شمارهٔ ۳۶۹: گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده ...295شمارهٔ ۳۷۰: ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری 296شمارهٔ ۳۷۱: مرا ای مه اگر دیوانه گفتی 297شمارهٔ ۳۷۲: مرا در بزم رندان جرعه نوشی 298شمارهٔ ۳۷۳: مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل ...299شمارهٔ ۳۷۴: مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی 300شمارهٔ ۳۷۵: منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی 301شمارهٔ ۳۷۶: نیست در عشق تو سوز من و شمع امروز ...302شمارهٔ ۳۷۷: وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

کتابخانه دیجیتال

خیالی بخاری

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

آمارگیر وبلاگ