کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن گوهر حسنی که بدان فخر توان کرد
    نقدی ست که صرّاف ازل با تو روان کرد
    تا آب خِضِر لطف لبِ لعل تو را دید
    در پردهٔ خاکی ز حیا روی نهان کرد
    نافه چه خطا گفت که باد سحری دوش
    مویش بگرفت و سوی زلف تو کشان کرد
    اشک از نظر افتاد بدین جرم که ما را
    بی وجه در ایّام تو رسوای جهان کرد
    تا نکهت زلف تو رساند به خیالی
    بر بوی همین رفت دل و راه همان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha